برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

دستور بهرام به مجازات دست درازی به مال دیگران

و.ک(325)

960315

***

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

***

 دستور بهرام به مجازات دست درازی به مال دیگران:

زنی با جوالی میان پر ز کاه / همی رفت پویان میان سپاه – 

سواری بیامد خرید آن جوال / ندادش بها و بپیچید یال  - 

خروشان بیامد  به بهرام گفت /  که کاه هست لختی مرا در نهفت – 

بهای جوالی همی داشتم / به پیش سپاه تو بگذاشتم –

کنون بستد از من سواری به راه / که دارد به سر بر ز آهن کلاه –

بجستند آن مرد را در زمان  / کشیدند نزد سپهبد دمان  -

 ستاننده را گفت بهرام گرد / گناهی که کردی سرت را ببرد  -

 دوانش به پیش سراپرده برد / سرو دست و پایش شکستند خرد –

 میانش به خنجر به دو نیم کرد / بدو مرد بیداد را بیم کرد –

 خروشی برآمد ز پرده سرای / که ای نامداران پاکیزه رای –

 هرآنکس که او برگ کاهی ز کس / ستاند نباشدش فریادرس –

  میانش به خنجر کنم به دونیم / بخرید چیزی که باید به سیم –

بهادر امیرعضدی

تغییرات چهره و حرکات شخصیت ها، در واکنش به رویداد ها، در شاهنامه - 7


960206

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی 

***

تغییرات چهره و حرکات شخصیت ها، در واکنش به رویداد ها، در شاهنامه  -  7

***

نبوغ ِ فردوسی در به نمایش در آوردن و توصیف ِ حالت چهره، (میمیک ِ چهره) و حالت ِ حرکات، (ژِست و فیگور) شخصیت ها در واکنش به رویدادهای متفاوت.

***

 چو از جهن پیغام بشنید شاه / "همی کرد خندان، بدو بر، نگاه" -


"چو مژگان بمالید و دیده بشست / دران جای تاریک، لختی بجُست"  -  

دل روشن راد را تیز کرد / "مرآن باره را، پاشنه، تیز کرد" -


سپهبد بیامد به ایوان شاه / بِکَش کرده دست، اندران بارگاه" - 


"همی بنگرید این بدان آن بدین" / که کینه نبُدشان به دل، پیش ازین -


تغییرات چهره و حرکات شخصیت ها، در واکنش به رویداد ها، در شاهنامه - 6


960205

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی 

***

تغییرات چهره و حرکات شخصیت ها، در واکنش به رویداد ها، در شاهنامه - 6 

***

نبوغ ِ فردوسی در به نمایش در آوردن و توصیف ِ حالت چهره، (میمیک ِ چهره) و حالت ِ حرکات، (ژِست و فیگور) شخصیت ها در واکنش به رویدادهای متفاوت.

***

 چو قیصر بدید آن تن پیل مست / "ز شادی بسی دست بر زد بدست" - 

 

"ز سر بر، همی کَند، رودابه موی / بر آواز ایشان، همی خَست روی" - 

 

"زمانی همی بود و خامش بماند / دو چشمش بروی سیاوش بماند -


"نگه کرد منذر بدو خیره ماند / به زیر لبان نام یزدان بخواند" -  


تغییرات چهره و حرکات شخصیت ها، در واکنش به رویداد ها، در شاهنامه - 5

960107

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی 

***

تغییرات چهره و حرکات شخصیت ها، در واکنش به رویداد ها، در شاهنامه - 5 

***

نبوغ ِ فردوسی در به نمایش در آوردن و توصیف ِ حالت چهره، (میمیک ِ چهره) و حالت ِ حرکات، (ژِست و فیگور) شخصیت ها در واکنش به رویدادهای متفاوت.

***

"پر از خشم سر، ابروان پر ز چین" / همی بر نوشتند روی زمین - 

چو بازارگان روی بهرام دید / "شهنشاه لب را به دندان گزید"  - 

 

چو دید او، "پسر را به بر در گرفت" / ز جور فلک "دست بر سر گرفت" - 

 

"چو کاووس بر تخت زرین نشست / گرفت آنزمان دست خسرو بدست" -

 

ز کار جهان ماند اندر شگفت / "دژم گشت و لب را بدندان گرفت" - 

 

گرانمایه دستان، "همی کند موی / بران خستگیها بمالید روی" - 


تغییرات چهره و حرکات شخصیت ها، در واکنش به رویداد ها، در شاهنامه - 4

 

960102

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی 

***

تغییرات چهره و حرکات شخصیت ها، در واکنش به رویداد ها، در شاهنامه  - 4

***

نبوغ ِ فردوسی در به نمایش در آوردن و توصیف ِ حالت چهره، (میمیک ِ چهره) و حالت ِ حرکات، (ژِست و فیگور) شخصیت ها در واکنش به رویدادهای متفاوت.

***

به لشکرگه آمد دلی پر زکین/جگر پر ز خون، "ابروان پر ز چین" - 

چو بشنید گفتار خسرو پرست / "به بر زد جهاندار بیدار، دست" -


زمانی که بربرها به ناگاه و ناغافل و با غدر و همراهی شاه هاماوران کیکاووس را که در بزم شاه هاماوران بود اسیر کردند ، سودابه اینچنین واکنش نشان میدهد: 

چو سودابه پوشیدگان را بدید / "ز بر ، جامه خسروی بر درید" -

 "به مشکین کمند ، اندر آویخت چنگ" / "به فندق ، گلان را بخون داد رنگ" -

 

"سیه مژه بر نرگسان دژم / فرو خوابنید و نزد هیچ دم" -

 

"فرود آمد از باره، بگشاد دست / پر از خنده بر تخت زرین نشست" -

 

وز آنجای سوی عماری کشید / به پرده درون، روی مریم بدید -

 بپرسید و "بر دست او بوس داد / ز دیدار آن خوب رخ، گشت شاد" -