961128 - 951028
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
نکوهش ِ آز، در شاهنامه، "بخش یازدهم"
***
سرانجام بستر جز از خاک نیست / ازو بهره زهرست و تریاک نیست -
چو دانی که ایدر نمانی دراز / به تارک چرا بر نهی تاج آز -
همان آز را زیر خاک آوری / سرش را سر اندر مغاک آوری -
ترا زین جهان شادمانی بس است / کجا رنج تو بهر دیگر کس است -
تو رنجی و آسان دگر کس خورد / سوی گور و تابوت تو ننگرد -
***
ببند درازیم و در چنگ آز / ندانیم باز آشکارا ز راز -
961127 - 951027
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
نکوهش ِ آز، در شاهنامه، "بخش دهم"
***
چنین گفت خرم دل رهنمای / که خوبی گزین زین سپنجی سرای -
بنوش و بناز و بپوش و بخور / ترا بهره اینست زین رهگذر -
سوی آز منگر که او دشمنست / دلش بردهٔ جان آهرمنست -
نگه کن که در خاک جفت تو کیست / برین خواسته چند خواهی گریست -
بهادر امیرعضدی
961126 - 951025
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
نکوهش ِ آز، در شاهنامه، "بخش نهم"
***
سیاوش، آز زندگی خودش را نقدمیکند:
چو گیتی تهی ماند از راستان / تو ایدر ببودن مزن داستان -
ز خاکیم و باید شدن زیر خاک / همه جای ترسست و تیمار و باک -
تو رفتی و گیتی بماند دراز / کسی آشکارا نداند ز راز -
جهان سر به سر عبرت و حکمتست / چرا زو همه بهر من غفلتست -
چو شد سال برشست و شش چاره جوی / ز بیشی و از رنج برتاب روی -
تو چنگ فزونی زدی بر جهان / گذشتند بر تو بسی همرهان -
چو زان نامداران جهان شد تهی / تو تاج فزونی چرا برنهی -
961123
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
نکوهش ِ آز، در شاهنامه، "بخش هشتم"
***
ازین راز جان تو آگاه نیست / بدین پرده اندر ترا راه نیست -
همه تا در آز رفته فراز / به کس بر نشد این در راز باز -
برفتن مگر بهتر آیدش جای / چو آرام یابد به دیگر سرای -
دم مرگ چون آتش هولناک / ندارد ز برنا و فرتوت باک -
961121 -951021
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
نکوهش ِ آز، در شاهنامه، "بخش ششم"
***
چو از شاه بنشنید زال این سخن / ندید ایچ پیدا سرش را ز بن -
بدو گفت شاهی و ما بندهایم / به دلسوزگی با تو گویندهایم -
از اندیشه دل را بپرداختم / سخن آنچ دانستم انداختم -
« نه مرگ از تن خویش بتوان سپوخت / نه چشم جهان کس به سوزن بدوخت » -
« به پرهیز هم کس نجست از نیاز / جهانجوی ازین سه نیابد جواز » -