برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
( 20 ) - « اصطلاحِ تو چشم سیاه شدن »، در شاهنامه فردوسی.
***
اصطلاح تو چشم سیاه شدن. معادل ِ از چشم افتادن، بی اعتبار شدن.
***
چو بیژن شنید این سخن خیره شد / همه چشمش از روی او تیره شد -
ز گرگین سخن سر بسر خیره دید / همی چشمش از روی او تیره دید -
چو دستان شنید این سخن خیره گشت/همه چشمش از روی او تیره گشت-
و
ز کین پدر گر دلت خیره شد/چنین آب من پیش تو تیره شد-
بهادر امیرعضدی
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
ردِّ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه، در شاهنامه
***
( 19 ) - « اصطلاحِ شنیدن کی بود مانند دیدن »، در شاهنامه فردوسی.
***
قر اخان به افراسیاب:
قراخان* چنین داد پاسخ بشاه/که در کار هشیارتر کن نگاه-
اگر هست خود جای گفتار نیست / ولیکن شنیدن چو دیدار نیست -
کیکاووس به سودابه:
پسند تو آمد خردمند هست/از آواز به، گر ز دیدن به هست-
افراسیاب به پشنگ:
تو دانی که دیدن نه چون آگهی ست/میان شنیدن همیشه تهی ست-
و
رستم به زال:
به دیدن فزون آمد از آگهی/همی تافت زو فر شاهنشهی-
اسکندر به گردان سپاهش:
هم از لشکرش برگرفتم شمار/فراوان کم است از شنیده سوار-
و
رودابه به پرستندگانش:
که چون بودتان کار با پور سام/بدیدن بهست ار به آواز و نام-
و
پیران به افراسیاب در وصف سیاوش:
بدیدن کنون از شنیدن بهست/گرانمایه و شاهزاد و مهست-
.........................................
* قراخان، پسر چهارم افراسیاب.
بهادر امیرعضدی
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
ردِّ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه، در شاهنامه
***
( 18 ) - « اصطلاحِ دم بر زدن »، در شاهنامه فردوسی.
***
ببر نامه ی من بر رستما / مزن داستان را به ره بر دما -
بهادر امیرعضدی
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
ردِّ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه، در شاهنامه
***
( 17 ) - « اسفند دود کردن »، در شاهنامه فردوسی.
***
چنان گشت اَبرَش* که هر شب "سپند" / همی سوختندش ز بیم گزند -
......................................................
(*) - ابرش ، رخش رستم .
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
ردِّ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه، در شاهنامه
***
( 16 ) - « اصطلاحِ خونش گردن خودش »، در شاهنامه فردوسی.
***
چنین داد پاسخ که میکَن بُنَش/که خونیست ناکرده، بر گردنَش -