شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.
شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی. *** (189) - مترادف ِ اصطلاح ِ "لب به دندان گزیدن" از سر ِ شگفت زدگی در شاهنامه ی فردوسی. *** ردّ ِ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه در شاهنامه *** تهمینه به رستم: چو این داستانها شنیدم ز تو/ بسی لب به دندان گزیدم ز تو - پرستنده ی زال به ندیمه ی رودابه، در وصف زال زر: ندیدیم زیبنده...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی. *** (189) - مترادف ِ اصطلاح ِ "لب به دندان گزیدن" از سر ِ شگفت زدگی در شاهنامه ی فردوسی. *** ردّ ِ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه در شاهنامه *** تهمینه به رستم: چو این داستانها شنیدم ز تو/ بسی لب به دندان گزیدم ز تو - پرستنده ی زال به ندیمه ی رودابه، در وصف زال زر: ندیدیم زیبنده...
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی *** ردِّ نیکی را همه جا میتوان یافت. « باید نیکو دید » - بخش 8 - پیران ویسه ی تورانی، به دار آویخته شدن بیژن، پهلوان ایرانی را بر نمی تابد. *** پهلوانان در شاهنامه، چه ایرانی، چه تورانی، همگی مرام و منشیِ پهلوانی دارند و سرشار از رادی و فتّوت و جوانمردی هستند. *** پیران ناجی جان بیژن...
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی *** ردِّ نیکی را همه جا میتوان یافت. « باید نیکو دید » - بخش 7 - اغریرث، کشته شدن اسیران جنگی ایرانی را به دست افراسیاب بر نمی تابد. *** پهلوانان در شاهنامه، چه ایرانی، چه تورانی، همگی مرام و منشیِ پهلوانی دارند و سرشار از رادی و فتّوت و جوانمردی هستند. اغریرث، این پهلوان تورانی، با...
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی *** ردِّ نیکی را همه جا میتوان یافت. « باید نیکو دید » - بخش 6 - پیلسم، کشتن سیاوش و فرنگیس به دست افراسیاب را بر نمی تابد. *** پهلوانان در شاهنامه، چه ایرانی، چه تورانی، همگی مرام و منشیِ پهلوانی دارند و سرشار از رادی و فتّوت و جوانمردی هستند. پیلسم، این پهلوان تورانی، با رادی و...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی. *** (188) - مترادف ِ اصطلاح ِ " شمشیر از رو بستن یا شمشیر از رو کشیدن " در شاهنامه ی فردوسی. *** تو گر دادگر باشی و پاک دین،/ز هر کس نیابی بجز آفرین.- و گر آز گیرد سرت را به دام،/برآری یکی تیغ تیز از نیام.- * چو شد گیو جنبان بزین اندرون/ازو دور شد نیزهٔ آبگون- سبک تیغ را...
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی *** یک بیت با دو نگارش و با دو نگرش و برداشت، بر مبنا قرار دادن دو واژه ی "برو" و "بدو". *** 3862 - "برو" راست خم کرد و چپ کرد راست خروش از خم چرخ چاچی بخاست (چاپ مسکو) "بدو" راست خم کرد و چپ کرد راست خروش از خم چرخ چاچی بخاست - (چاپ خالقی)...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی. *** در شاهنامه، گاهی موجوداتی غیر از انسان های ناطق هم لب به سخن می گشایند - (3) - سخن گفتن اژدها با رستم *** برآن تیرگی رستم او را بدید/سبک تیغ تیز از میان برکشید- بغرید برسان ابر بهار/زمین کرد پر آتش از کارزار- رستم: بدان اژدها گفت بر گوی نام/کزین پس تو گیتی نبینی به کام- نباید که بی...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی. *** در شاهنامه، گاهی موجوداتی غیر از انسان های ناطق هم لب به سخن می گشایند - (2) - سخن گفتن تاج به سر ِ پر ز باد ِ بهرام *** سخن گفتن تاج به سر ِ پر ز باد ِ بهرام: چنین گفت موبد ببهرام تیز / که خون سر بیگناهان مریز- چو خواهی که تاج تو ماند بجای / مبادی جز آهسته و پاک رای – نگه کن که خود...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** در شاهنامه، گاهی موجوداتی غیر از انسان های ناطق هم لب به سخن می گشایند - (۱) - سخن گفتن پاییز با درخت سیب. *** سخن گفتن پاییز با درخت سیب. *** بخندید تموز با سرخ سیب/همی کرد با بار و برگش عتیب- که آن دسته گل به وقت بهار/به مستی همی داشتی در کنار- همی باد شرم آمد از رنگ اوی/همی بوی...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** (187) - اصطلاح ِ "دل بد نکردن" یا "بد به دل راه ندادن"، در شاهنامه ی فردوسی. *** ردّ ِ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه در شاهنامه *** در فرازی از نبرد هماون، انبوهی سپاه خاقان چین به سرکردگی کاموس کشانی، رستم به هراس می افتد و سر ِ روی برتافتن از آوردگاه به دلش می...
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی *** خاکساری و فروتنی، خوی و منش ِ پهلوانان و شاهان ِ شاهنامه فردوسی ست – (بخش 19) خاکساری، همزمان و همراه با رجزخوانی به سبک اسفندیار. *** در شاهنامه، خاکساری و فروتنی، افتادگی و متانت، خوی و منش و رسمی نا نوشته، راستین و روا و روان ست بین پهلوانان و شاهان، که در قامت خاکبوسی، آستان...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** جبر در شاهنامه - فردوسی، جبراندیش ِ اختیار گزین - 17 - نماد ِ جبر، از زبان حکیم طوس. ** جبر و جبر اندیشی، در قامت ِ چرخ ، سرنوشت، دهر، قضا، قَدَر، آفرینش، اختر، آسمان، روزگار، سپهر، جهان، سرای سپنج، گیتی و گنبد تیزگرد، جا به جا در شاهنامه، خود می نمایانند. و در برابر، این جبر ِ ناشی...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی. *** مفاهیم متعدد، متفاوت و گاه متضاد یک واژه در شاهنامه - (10) - واژه ی نوا ، به مفهوم گروگان . *** واژه ی نوا در شاهنامه: *** نوا ، به مفهوم گروگان : ز گردان که رستم بداند همی/کجا نامشان بر تو خواند همی- بر من فرستی به رسم نوا/ که باشد به گفتار تو بر گوا- و ز بهر نوا هم بیآزارَد...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی. *** مفاهیم متعدد، متفاوت و گاه متضاد یک واژه در شاهنامه - (9) - واژه ی بالا، به مفهوم اسب. *** واژه ی بالا در شاهنامه: *** بالا، به مفهوم اسب: پس آنگاه ضحاک شد چاره جوی/ز لشکر سوی کاخ بنهاد روی- ز بالا چو پی بر زمین برنهاد/بیامد فریدون به کردار باد- و چو نزدیک شاه آفریدون رسید/سر و تخت...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی. *** مفاهیم متعدد، متفاوت و گاه متضاد یک واژه در شاهنامه - (8) - واژه ی درخت *** واژه ی درخت در شاهنامه: *** درخت در شاهنامه، گاه به مفهوم شاه، پدر، فرزند، نوه و پهلوان. *** در شاهنامه، چند جا، درخت به مثابه و در قامت شاه، پدر، فرزند، نوه و پهلوان، جلوه گر شده. *** درخت در قامت...
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی *** زنان سنت شکن در شاهنامه - 8 - سنت شکنی سودابه. *** زنانی آزاده، اراده گرا، پراگماتیست، جسور و بی پروا، سنت شکنان عرصه ی آداب و رسم های معمول و متعارف و در هم کوبنده ی سنت در شاهنامه اند. *** کیکاووس در پیامی به شاه هماوران: کنون با تو پیوند جویم همی/رخ آشتی را بشویم همی- پس پردهٔ...
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی *** زنان سنت شکن در شاهنامه - 7 - سنت شکنی مادر سیاوش. *** زنانی آزاده، اراده گرا، پراگماتیست، جسور و بی پروا، سنت شکنان عرصه ی آداب و رسم های معمول و متعارف و در هم کوبنده ی سنت در شاهنامه اند. *** بدو گفت خسرو نژاد تو چیست/که چهرت همانند چهر پریست- ورا گفت از مام خاتونیم/ز سوی پدر بر...
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی *** زنان سنت شکن در شاهنامه - 6 - سنت شکنی رودابه. *** زنانی آزاده، اراده گرا، پراگماتیست، جسور و بی پروا، سنت شکنان عرصه ی آداب و رسم های معمول و متعارف و در هم کوبنده ی سنت در شاهنامه اند. *** سیندخت از مهراب کابلی احوال زال را می پرسد: چه مردست این پیر سر پور سام/همی تخت یاد آیدش گر...
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی *** تغییرات چهره و حرکات شخصیت ها، در واکنش به رویداد ها، در شاهنامه - 21 *** نبوغ ِ فردوسی در به نمایش در آوردن و توصیف ِ حالت چهره، (میمیک ِ چهره) و حالت ِ حرکات، (ژِست و فیگور) شخصیت ها در واکنش به رویدادهای متفاوت. *** حکیم خردمند طوس، به زیبایی و با نبوغی خاص، جلوه ی شگفت زدگی را...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی. *** ایرانیان، تا پیش از گشتاسب، مهرآیین ِ پهلوی کیش ِ یزدان پرستند و از عهد گشتاسب ست که به دین بهی روی آور می شوند - بخش (3) *** واژه های ایزد، یزدان، ایزد ِ مهر، وجه غالب و کلام ِ ویژه ی باورمندان ِ آیین پهلوی(مهر آیین، آب آیین) هاست. جهاندار، دادار، دادگر،دادآور، دادگستر، وجه غالب و...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی. *** ایرانیان، تا پیش از گشتاسب، مهرآیین ِ پهلوی کیش ِ یزدان پرستند و از عهد گشتاسب ست که به دین بهی روی آور می شوند - بخش (2) *** واژه های ایزد، یزدان، ایزد ِ مهر، وجه غالب و کلام ِ ویژه ی باورمندان ِ آیین پهلوی(مهر آیین، آب آیین) هاست. جهاندار، دادار، دادگر،دادآور، دادگستر، وجه غالب و...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی. *** ایرانیان، تا پیش از گشتاسب، مهرآیین ِ پهلوی کیش ِ یزدان پرستند و از عهد گشتاسب ست که به دین بهی روی آور می شوند - بخش (1) *** واژه های ایزد، یزدان، ایزد ِ مهر، وجه غالب و کلام ِ ویژه ی باورمندان ِ آیین پهلوی(مهر آیین، آب آیین) هاست. جهاندار، دادار، دادگر،دادآور، دادگستر، وجه غالب و...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** رد یابی دو گانه ی فر و فره ی ایزدی در شاهنامه - بخش (12 ) - فره ایزدی*، به مفهوم دارای فر و بُرز، بشکوهی و فرهیختگی، شان و شوکت و شکوهمندی. *** در پادشاهی کسرا نوشین روان: چو کسری بیامد برتخت خویش/گرازان و انباز با بخت خویش- جهان چون بهشتی شد آراسته/ز داد و ز خوبی پر از خواسته-...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** رد یابی دو گانه ی فر و فره ی ایزدی در شاهنامه - بخش (1 1) - جمشید فر و شکوه *** از آن پس برآمد ز ایران خروش/پدید آمد از هر سویی جنگ و جوش- سیه گشت رخشنده روز سپید/گسستند پیوند از جمشید- برو تیره شد فرهٔ ایزدی/ به کژی گرایید و نابخردی- پدید آمد از هر سویی خسروی/یکی نامجویی ز هر پهلوی-...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** رد یابی دو گانه ی فر و فره ی ایزدی در شاهنامه - بخش (10) - بهرام گور و فره ی ایزدی *** در آمدن یکی از شاگردان افلاطون، به عنوان فرستاده قیصر به دربار بهرام گور: چو نرسی بشد هفته ای برگذشت/دل شاه ز اندیشه پردخته گشت- بفرمود تا موبد موبدان/برفت و بیاورد چندی ردان- بدو گفت شد کار قیصر...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** رد یابی دو گانه ی فر و فره ی ایزدی در شاهنامه - بخش (9) - بهرام گور ِ دادگر و آباد گر. *** قابلیت و اعتبار شاهان در دادگری و آبادگری از ارکان ِ و ملزومات داشتن فره ی ایزدی ست. *** چنین گفت بهرام کای مهتران/جهاندیده و کارکرده سران- ... پدر بر پدر پادشاهی مراست/خردمندی و نیکخواهی...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** رد یابی دو گانه ی فر و فره ی ایزدی در شاهنامه - بخش (8) - فره ی ایزدی و شاپور ذوالاکتاف *** فره ی ایزدی و شاپور اورمزد نرسی(شاپور ذوالاکتاف): چنان بد که یک روز با تاج و گنج/همی داشت از بودنی دل به رنج- ز تیره شب اندر گذشته سه پاس/بفرمود تا شد ستاره شناس- بپرسیدش از تخت شاهنشهی/هم از...