شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.
شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** زنان ِ انیرانی، همسران شایسته ی ایرانیان- بخش 8 - تهمینه، دختر سُهرَم، شاه سمنگان، همسر رستم ایرانی (مادر سهراب). *** ایرانیان زنان تورانی، رومی "یونانی"، تازی، هندی و چینی را به همسری برگزیده اند. *** زنان ِ کابلی، همسران شایسته ی مردان ایرانیان: *** بهینه سنجی و بهین...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** زنان ایرانی، اسیران انیرانیان و زنان انیرانی، همسران برگزیده و شایسته ی ایرانی - بخش 2 - *** تازیان و تورانیان زنان ایرانی را به اسارت گرفته اند ولی ایرانیان زنان تورانی، رومی (یونانی)، هندی و چینی را به همسری برگزیده اند. زنان ِ تورانی، همسران شایسته ی ایرانیان بهینه سنجی و بهین...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** زنان ایرانی، اسیران انیرانیان و زنان انیرانی، همسران برگزیده و شایسته ی ایرانیان - بخش 1 - *** تازیان و تورانیان زنان ایرانی را به اسارت گرفته اند ولی ایرانیان زنان تورانی، رومی (یونانی)، هندی و چینی را به همسری برگزیده اند. *** زنان ایرانی ِ اسیر تازیان *** ارنواز و شهرناز...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** باز نگری و مرور تاریخ و آموختن از نیک و بد ِ گذشتگان در شاهنامه - (19) *** تاریخنگاری، بخشی از "هنر" فردوسی و نشر ِ تاریخ ِ ایران زمین، بخشی از "هدف" فردوسی در تدوین شاهنامه *** حکیم خردمند طوس از شاهنامه اش(گنجینه ی راز و رمز و نام و نشان پیشینیانمان) می گوید....
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** ترور یا "حذف فیزیکی" در شاهنامه - 9 - زهر دادن شیرین مریم دختر قیصر را *** شیرین، به مریم که سوگلی حرم بود حسد می ورزد و او را زهر می دهد و او را می کشد: *** ازان پس فزون شد بزرگی شاه/که خورشید شد آن کجا بود ماه- همه روز با دخت قیصر بدی/همو بر شبستانش مهتر بدی- ز مریم همی...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** هرمزد نوشیروان، کشتزار ِ امروزش را بر کِشته ی دیروز ِ خود(خسرو پرویز)، ترجیح می دهد: *** اسب خسرو پرویز، وارد کشتزار هرمزد نوشیروان می شود و هرمزد، فرمان می دهد گوش و دمش را ببرند: پسر بد مر او را گرامی یکی/که از ماه پیدا نبود اندکی- مر او را پدر کرده پرویز نام/گهش خواندی خسرو...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** ترور یا "حذف فیزیکی" در شاهنامه - 8 - کور کردن گستهم* و بندوی*، هرمزد نوشیروان* را: *** سربندگان پرشد از درد و کین/گزیدند نفرینش بر آفرین- سپاه اندکی بد بدرگاه بر/جهان تنگ شد بر دل شاه بر- ببند وی و گستهم شد آگهی/که تیره شد آن فر شاهنشهی- همه بستگان بند برداشتند/یکی را بران...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** ترور یا "حذف فیزیکی" در شاهنامه - 7 - کشتن هرمز بهرام آذرمهان را *** بهرام آذرمهان، رقعه ی پرنیان (پند نامه ی توام با پیشگویی کسرا انوشیروان) در باره ی حوادثی که در سال دوازدهم حکومت نابخردانه ی پسرش هرمزد روی خواهد داد را نزد هرمزد نوشیروان می برد: به خط پدر هرمز آن رقعه...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** ترور یا "حذف فیزیکی" در شاهنامه - 6 - تمهید هرمزد نوشیروان با بهرام آذرمهان در کشتن سیمای برزین *** جهاندار خونریز و ناسازگار/نکرد ایچ یاد از بد روزگار- میان تنگ خون ریختن را ببست/به بهرام آذرمهان آخت دست- چوشب تیره تر شد مر او را بخواند/به پیش خود اندر به زانو نشاند- بدو...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** ترور یا "حذف فیزیکی" در شاهنامه - 5 - هرمز نوشیروان و نخبه کُشی بزرگان بی گناه ایران *** چنین بود تا شد بزرگیش راست/هرآن چیز درپادشاهی که خواست- برآشفت وخوی بد آورد پیش/به یکسو شد از راه آیین وکیش- هرآنکس که نزد پدرش ارجمند/بدی شاد و ایمن زبیم گزند- یکایک تبه کردشان بی...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** مفاهیم متعدد، متفاوت و گاه متضاد یک واژه در شاهنامه - 19 - برخی واژه های چند مفهومه - بخش 5 - خاور، باختر *** خاور، شرق: روان اندرو گوهر دلفروز/کزو روشنایی گرفتست روز- ز خاور برآید سوی باختر/نباشد ازین یک روش راست تر- ایا آنکه تو آفتابی همی/چه بودت که بر من نتابی همی- و ابوالقاسم آن...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** برخی واژه های چند مفهومه - بخش 3 - نژند، افسرده، پست، غرور، شکوهمند *** نژند، افسرده، غمگین، زار، پریشان: چو آمد بر تخت و گاه بلند/دلش بود زان کار مانده نژند و کسی را که خواهد برآرد بلند/یکی را کند سوگوار و نژند و وزین روی لشکر همه مستمند/پدر بر پسر سوگوار و نژند نژند،پست، خوار و...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** مفاهیم متعدد، متفاوت و گاه متضاد یک واژه در شاهنامه - 17 - برخی واژه های چند مفهومه - بخش 2 - یاره، دست بند، یاری، یارا *** یاره، دستبد، بازوبند: یکی طوق زرین زبرجد نگار/چهل یاره و سی و شش گوشوار و ابا یاره و طوق و با گوشوار/ز دینار و گوهر چو باغ بهار یاره، یاری و یاوری، خواهش،...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** مفاهیم متعدد، متفاوت و گاه متضاد یک واژه در شاهنامه - 16 - برخی واژه های چند مفهومه - بخش 1 - گاشت، برگشتن، نگذاشت، پنداشتن، برافراشتن، نگارش *** برگاشتن، گشتن، برگشتن، منصرف شدن، روی برگرداندن: فرستاده بشنید گفتار اوی/زمین را ببوسید و برگاشت روی- و هم این یک سخن قارن اندیشه کرد/که...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** زندگی صد و بیست ساله ی منوچهر وار، دورنمای رویای دیرین و همواره ی ایرانیان. *** منوچهر: "مرا بر صد و بیست شد سالیان" *** صد وبیست ساله شدن به پر باری و بهره وری از "شادی" و "کامروایی" منوچهر وار در زندگی، همواره آرمان و آرزوی پیشینیان و امروزیان بوده و...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** مرگ، جبر ِ زندگی - بخش (9) - هومان ویسه، مرگ را به بازی میگیرد. هومان، در نبرد با طوس نوذر، مرگ را داد و فرجامی ناگزیر میداند. هومان ویسه: اگر مرگ باشد مرا بی گمان/به آوردگه، به که آید زمان- *** مرگ، جبر زندگی ست. زندگی، شکار مرگ ست (جز مرگ را کس ز مادر نزاد) و برگزیدن مرگ، اختیار...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** مرگ، جبر ِ زندگی - بخش (8) - گودرز کشواد در نبرد "یازده رخ"، با به داو ِ مرگ گذاردن جان خود، پیشمرگ سپاهش می شود و مرگ را به هیچ می انگارد. *** گودرز کشوادگان: پذیرفتم اندر شما سربسر/که من پیش بندم بدین کین کمر- *** مرگ، جبر زندگی ست. زندگی، شکار مرگ ست (جز مرگ را کس ز مادر...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** مرگ، جبر ِ زندگی - بخش (7) - گیو، با به سُخره گرفتن ِ هیبت ِ مرگ، پدر(گودرز کشواد) را از پشت کردن به آوردگاه باز میدارد. *** گیو: چو پیش آمد این روزگار درشت/ترا روی بینند بهتر که پشت- *** مرگ، جبر زندگی ست. زندگی، شکار مرگ ست (جز مرگ را کس ز مادر نزاد) و برگزیدن مرگ، اختیار ِ زندگی....
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** مرگ، جبر ِ زندگی - بخش (6) - رستم ، با سلاح ِ نام و زندگی، تن به مرگ می سپارد و به آورد با مرگ می پردازد. رستم: مرا نام باید که تن، مرگ راست *** مرگ، جبر زندگی ست. زندگی، شکار مرگ ست (جز مرگ را کس ز مادر نزاد) و برگزیدن مرگ، اختیار ِ زندگی. در شاهنامه، این برخی از پهلوانان و شاهانند...
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی *** مرگ، جبر ِ زندگی - بخش (5) - رستم ، چنگ به گریبان طلسم و جادوی مرگ می اندازد *** مرگ، جبر زندگی ست. زندگی، شکار مرگ ست (جز مرگ را کس ز مادر نزاد) و برگزیدن مرگ، اختیار ِ زندگی. در شاهنامه، این برخی از پهلوانان و شاهانند که شکارگر مرگ می شوند *** زال دلواپس گذر رستم از هفت خوان ست: شب...