و.ک(273)
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
« درس تاریخ »، در شاهنامه فردوسی.
***
چو پیش آورم گردش روزگار / نباید مرا پند آموزگار -
افراسیاب به کیخسرو:
نگه کن بدین گردش روزگار / جز او را مکن بر دل آموزگار-
بهادر امیرعضدی
و.ک(231,6)
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
شطرنج در شاهنامه – بخش ( 5 ) - شرح رمزگشایی از بازی شطرنج توسط بزرگمهر
***
«بیآرام تا گردش رزمگاه / نمایم تو را کار شاه و سپاه» -
شطرنج، حدیث و بازسازی جَوّ رزم طلخند ِ مای و گو ِ جمهور، از زبان گُوِ جمهور، برای مادرِ جگر سوخته اش
شطرنج، نماد و نمایشِ رزم دو برادر، طلخند و گُو و کشته شدنِ طلخند به دست گُو:
***
« شرح رمزگشایی از بازی شطرنج توسط بزرگمهر »، در شاهنامه فردوسی.
***
شهنشاه باید که بیند نخست / یکی رزمگاهست گویی درست -
بیاراست دانا یکی رزمگاه / به قلب اندرون ساخته جای شاه -
چپ و راست صف بر کشیده سوار / پیاده به پیش اندرون نیزه دار -
هشیوار دستور در پیش شاه / به رزم اندرونش نماینده راه -
مبارز که افکند بر دو روی / به دست چپش پیل پرخاشجوی -
وزو برتر اسبان جنگی به پای / بدان تا که آید به بالای رای -
بهادر امیرعضدی
و.ک(274)
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
کشته شدن سهراب، بدست رستم
***
سپهبد سوی آسمان کرد روی / چنین گفت کای داور راستگوی
اگر مرگ دادست بیداد چیست / ز داد اینهمه بانگ و فریاد چیست
رستم:
به دشنه جگرگاه پور دلیر / دریدم که رستم مماناد دیر
کرا آمد این پیش کامد مرا / بکشتم جوانی به پیران سرا
بریدن دو دستم سزاوار هست / جز از خاک تیره مبادم نشست
کدامین پدر هرگز این کار کرد / سزاوارم اکنون به گفتارِ سرد
به گیتی که کشتست فرزند را / دلیر و جوان و خردمند را
چه گویم چو آگه شود مادرش / چه گونه فرستم کسی را برش
و.ک(224,3)
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
« داد آفرید، سرود اول باربد »، در شاهنامه فردوسی.
***
داد آفرید، نوایی از موسیقی - سرودِ نواخته شده ی باربد، بر سر شاخه ی سروِ باغِ خسرو پرویز.
***
زننده بران سرو برداشت رود / همان ساخته پهلوانی سرود -
سرودی به آواز خوش برکشید / که اکنون توخوانیش « دادآفرید » -
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
آیین ها در شاهنامه ی فردوسی - ۱۲ - آیین برهمن - ۲ - عرفان برهمن
***
اسکندر:
سکندر بپرسیدش از خواب و خورد / از آسایش روز ننگ و نبرد -
برهمن :
ز پوشیدنی و ز گستردنی / همه بی نیازیم از خوردنی -
برهنه چو زاید ز مادر کسی / نباید که نازد به پوشش بسی -
وز ایدر برهنه شود باز خاک / همه جای ترس است و تیمار و باک -
زمین بستر و پوشش از آسمان / به ره دیده بان تا کی آید زمان -
جهانجوی چندین بکوشد به چیز / که آن چیز، کوشش نیرزد به نیز -
چنو بگذرد زین سرای سپنج / ازو باز ماند زر و تاج و گنج -
چنان دان که نیکیست همراه اوی / به خاک اندر آید سر و گاه اوی -