برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
بزرگمهرِ دانا راز محتوای درون صندوق بسته و مُهر شده ی قیصر را میگشاید
***
قیصر صندوقچه ای را نزد کسرا می فرستد:
چنان بد که قیصر بدان چند گاه / رسولی فرستاد نزدیک شاه -
ابا نامه و هدیه و با نثار / یکی درج*۱ و قفلی برو استوار -
قیصر در قبال گشودن راز درج، حاضر به ادامه پرداخت باژ و ساو به کسرا می شود:
بدین قفل و این درج، نابرده دست / نهفته بگویند چیزی که هست -
فرستیم باژ ار بگویند راست / جز از باژ چیزی که آیین ماست -
مشاوران دربار کسرا از کشف رمز درج در میمانند:
نگه کرد هر یک ز هر باره ای / که سازد مر آن بند را چاره ای -
ز دانش سراسر به یک سو شدند / به نادانی خویش خستو شدند -
چو گشتند یک انجمن نا توان / غمی شد دل شاه نوشین روان -
همی گفت کین راز گردان سپهر / بیارد به اندیشه بوزرجمهر -
بزرگمهر که از کشیدن بار زندان کسرا نیمه نابینا شده، به یاری مشاوران دربار می آید:
چو بشنید بوزرجمهر این سخن / دلش پر شد از رنج و درد کهن -
ز زندان بیامد سرو تن بشست / به پیش جهانداور آمد نخست -
بدو گفت بازار من خیره گشت / چو چشمم از ین رنجها تیره گشت -
بزرگمهر از سه زن رهگذر، هر یک را یک پرسش در باب شوهرانشان میکند و سه پاسخ دگرسان می گیرد:
نگه کن که پیشت که آید به راه / ز حالش بپرس، ایچ نامش مپرس -
به راه آمد از خانه بوزرجمهر / همی رفت پویان زنی خوب چهر -
زن پاکدامن به پرسنده گفت / که شویست و هم کودک اندر نهفت -
همانگه زنی دیگر آمد پدید / بپرسید چون ترجمانش بدید -
که ای زن تو را بچه و شوی هست / وگر یک تنی، باد داری به دست -
بدو گفت شوی ست اگر بچه نیست / چو پاسخ شنیدی، برِ من مه ایست -
همانگه سه دیگر زن آمد پدید / بیامد برِ او بگفت و شنید -
مرا گفت هرگز نبودست شوی / نخواهم که پیدا کنم نیز روی -
چو بشنید بوزرجمهر این سخن / نگر تا چه اندیشه افکند بن -
بزرگمهر، از سه پاسخی که از سه زن رهگذر گرفته، الهام میگیرد و به وجود سه گوهر در درج قیصر پی می برد:
چو دانا ز گوینده پاسخ شنید / زبان برگشاد آفرین گسترید -
سه دّر ست رخشان به درج اندرون / غلافش بود زانچ گفتم برون -
یکی سفته و دیگری نیم سفت / دگر آنک آهن ندیدست جفت -
چو بشنید دانای رومی کلید / بیاورد و نوشین روان بنگرید -
نهفته یکی حُقّه*۲ بُد در میان / به حقه درون پرده ی پرنیان -
سه گوهر بدان حقه اندر نهفت / چنان هم که دانای ایران بگفت -
نخستین ز گوهر یکی سفته بود / دوم نیم سفت و سیم نابسود -
..........................
پ ن:
*۱ دُرج، صندوقچه ی جواهر، دوکدان، طبله ی جواهر، بقچه،
*۲ حقّه، ظرف کروی،گوی، توپ،
بهادر امیرعضدی