برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

فضا سازی جبهه نبرد کاووس با شاه مازندران

970823

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی  

***

 یکی از دلنشین ترین فراز های شاهنامه، ترسیم و فضا سازی آوردگاه های رزم ست.

***

فضا سازی جبهه نبرد کاووس با شاه مازندران  

***

برآمد ز هر دو سپه بوق و کوس/هوا نیلگون شد زمین آبنوس - 

چو برق درخشنده از تیره میغ/همی آتش افروخت از گرز و تیغ -

 هوا گشت سرخ و سیاه و بنفش/ز بس نیزه و گونه گونه درفش -

 زمین شد به کردار دریای قیر/همه موجش از خنجر و گرز وتیر -

 دوان باد پایان چو کشتی برآب/سوی غرق دارند گویی شتاب -

 همی گرز بارید برخود و ترگ/چو باد خزان بارد از بید برگ - 


فضا سازی میدان رزم رستم به خون خواهی سیاووش

970824

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی  

***

یکی از دلنشین ترین فراز های شاهنامه، ترسیم و فضا سازی آوردگاه های رزم ست.

***

 فضا سازی میدان رزم رستم به خون خواهی سیاووش:

 به درگاه، هر پهلوانی که بود/چو زان گونه آواز رستم شنود -

 همه بر گرفتند با او خروش/ تو گفتی که میدان بر آمد به جوش -

 ز میدان یکی بانگ بر شد به ابر/تو گفتی زمین شد به کام هژبر -

 بزد مهره بر پشت پیلان به جام/یلان بر کشیدند تیغ از نیام -

 بر آمد خروشیدن گاو دم/دم نای رویین و رویینه خم -

 جهان پر شد از کین افراسیاب/به دریا تو گفتی به جوش آمد آب -

 نبد جای پوینده را بر زمین/ز نیزه هوا ماند اندر کمین -

 ستاره به جنگ اندر آمد نخست/زمین و زمان دست خون را بشست -

 ببستند گردان ایران میان/به پیش اندرون اختر کاویان -   

بهادر امیرعضدی

فضا سازی میدان رزم رستم

970827

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی  

***

یکی از دلنشین ترین فراز های شاهنامه، ترسیم و فضا سازی آوردگاه های رزم ست.

***

 فضا سازی میدان رزم رستم 

چنین داد پاسخ به رستم سپاه/که فرمان تو برتر از چرخ ماه -

 چنان رزم سازیم با تیغ تیز/که ماند ز ما نام تا رستخیز -

 ز دو رویه تنگ اندر آمد سپاه/یکی ابر گفتی برآمد سیاه -

که باران او بود شمشیر و تیر/جهان شد بکردار دریای قیر -

 ز پیکان پولاد و پر عقاب/سیه گشت رخشان رخ آفتاب -

 سنانهای نیزه بگرد اندرون/ستاره بیالود گفتی بخون -

 چرنگیدن گرزه گاو چهر/تو گفتی همی سنگ بارد سپهر - 

بخون و بمغز اندرون خار و خاک/شده غرق و برگستوان چاک چاک -

 همه دشت یکسر پر از جوی خون/به هر جای چندی فکنده نگون - 

چو پیلان فکنده بهم میل میل/برخ چون زریر و بلب همچو نیل -

 ز بس نیزه و گرز و کوپال و تیغ/تو گفتی همی ژاله بارد ز میغ -

بهادر امیرعضدی

فضا سازی نبرد کیکاووس با سپاه سهراب

970829

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی  

***

یکی از دلنشین ترین فراز های شاهنامه، ترسیم و فضا سازی آوردگاه های رزم ست.

***

فضا سازی نبرد کیکاووس با سپاه سهراب:

 سپر دار و جوشنوران صد هزار/شمرده به لشکر گه آمد سوار -

 یکی لشکر آمد ز پهلو به دشت/که از گرد ایشان هوا تیره گشت -

 هوا نیلگون گشت و کوه آبنوس/بجوشید دریا ز آواز کوس -

 زبس گونه گونه سنان و درفش/سپرهای زرین و زرینه کفش -

 تو گفتی که ابری به رنگ آبنوس/برآمد ببارید زو سندروس - 

جهان را شب و روز پیدا نبود/تو گفتی سپهر و ثریا نبود -

بهادر امیرعضدی

فضا سازی جبهه نبرد کاووس با بربرستان، مصر و شام.

970901

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی  

***

یکی از دلنشین ترین فراز های شاهنامه، ترسیم و فضا سازی آوردگاه های رزم ست.

***

 فضا سازی جبهه نبرد کاووس با بربرستان، مصر و شام. 

***

نبوغ خیره کننده ی حکیم طوس در فضا سازی جبهه نبرد.

***

 سپاهی که دریا و صحرا و کوه/شد از نعل اسبان ایشان ستوه - 

نبد شیر درنده را خوابگاه/نه گور ژیان یافت بر دشت راه -

 پلنگ از بر سنگ و ماهی در آب/هم اندر هوا ابر و پران عقاب -

 همی راه جستند و کی بود راه/دد و دام را بر چنان رزمگاه - 

چو کاووس لشکر به خشکی کشید/کس اندر جهان کوه و صحرا ندید -

 جهان گفتی از تیغ و از جوشن است/ستاره ز نوک سنان روشن است -

 ز بس خود زرین و زرین سپر/به گردن برآورده رخشان تبر -

 تو گفتی زمین شد سپهر روان/همی بارد از تیغ هندی روان -

 ز مغفر هوا گشت چون سندروس/زمین سر به سر تیره چون آبنوس - 

بدرید کوه از دم گاو دم/زمین آمد از سم اسبان به خم -

 برآمد ز ایران سپه بوق و کوس/برون رفت گرگین و فرهاد و طوس - 

وزان سوی گودرز کشواد بود/چو گیو و چو شیدوش و میلاد بود -

 جهان گشت تاری سراسر ز گرد/ببارید شنگرف بر لاژورد -

 تو گفتی هوا ژاله بارد همی/به سنگ اندرون لاله کارد همی -

 ز چشم سنان آتش آمد برون/زمین شد به کردار دریای خون - 

سه لشکر چنان شد ز ایرانیان/که سر باز نشناختند از میان - 

بهادر امیرعضدی