برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

(119) - اصطلاح ِ "زبان سرخ، سر سبز را دهد بر باد:"، در شاهنامه ی فردوسی


برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
 (119) -  اصطلاح ِ "زبان سرخ، سر سبز را دهد بر باد:"، در شاهنامه ی فردوسی.
***
ردّ ِ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه در شاهنامه
***

کسی کز گزافه سخن راندا / درخت بلا را بجنباندا -


و

نویسندهٔ نامه را خواند و گفت/برآورد خواهم نهان از نهفت-
 
اگر برگشایی تو لب را ز بند/زبان آورد بر سرت برگزند-

بهادر امیرعضدی


واکاوی بیت ِ"اگر تند بادی بر آید ز کنج/به خاک افکند نارسیده ترنج"

 و.ک(013)
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
واکاوی بیت ِ"اگر تند بادی بر آید ز کنج/به خاک افکند نارسیده ترنج"
***
سرآغاز ِ داستان رستم و سهراب
اگر تند بادی بر آید ز کنج  /به خاک افکند نارسیده ترنج
***
در اینکه تُرَنگ و تُرَنج یا تُرُنج و تُرُنگ یک واژه با دو لحن و شیوه ی گویشی "هست"، شکی "نیست". 

به گمان، تناسب ِ کُنج و تُرُنج، درین بیت مصداقی تر و موجه تر ست تا گَنگ و تُرَنگ.
 در واقع "موجه" و نه موجه تر. چرا که گنگ و ترنگ، اساساً سنخیتی با هم ندارند و هیچگونه پیوند و تناسبی از بُعد مسافت بین جانمایی گنگ*(از هند تا بنگلادش) با مکان نبرد رستم و سهراب دیده نمی شود. بنابرین "توجیهی" ندارد تا کنج و ترنج "موجه تر" انگاشته شود تا گنگ و ترنگ.

1 - اگر مبنا را بر تناسب ِ گَنگ و تُرَنگ بنیاد کنیم، به پیروی از این مصداق پنداری،  باید دنبال ِ وزش بادی از فراز گنگ بگردیم و بنا گزیر باید در پی اکتشاف ِ " پدیده ی دالان هوایی ِ باد خیز ِ معروف و شناخته شده ای" بر فراز "رود گنگ" باشیم یا ابداع کنیم تا ترنج نارسی از درختی بر افکنده باشد. بادی در قد و قواره ی باد صبا، باد خزان، باد برین که یا موجود باشند یا تمثیلی و نمادین، تا در روح غنایی بیت بگنجند.   
2 - اگر تند بادی بر آید ز کُنج(از گوشه ای، زاویه ای، سمتی، سویی، جناحی)، بادی بوزد و ترنج نارسی را از درختی بر افکند. 

وجه 2، سلیس تر، روان تر، فراگیر و همه شمول تر به تخیل و تجسم راست می آید.

بهادر امیرعضدی
.........................................................................................................
پ ن:
* گنگ ‏ بزرگ‌ترین رود شبه‌قاره هند و دارای ۲۵۰۶ کیلومتر طول است. این رود از ایالت اوتارانچاند در کشور هندوستان و از مرکز کوه‌های هیمالیا سرچشمه می‌گیرد و سراسر شمال هند و نیز متعلق به کشور بنگلادش است و سپس از طریق یک دلتا به خلیج بنگال می‌ریزد. ویکیپدیا.

در جایی دیگر هم ترنج و کنج قید قلم حکیم طوس  در آمده:
بران ترگ زرین و زرین سپر/غمی شد سر از چاک چاک تبر-
تو گفتی که ابری برآمد ز کنج/ز شنگرف نیرنگ زد بر ترنج-
ز گرد سواران در آن پهن دشت/زمین شش شد و آسمان گشت هشت-

بهادر امیرعضدی