برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

(164) - مترادف اصطلاحِ "لبی تر کردن" در شاهنامه ی فردوسی

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
(164) - مترادف اصطلاحِ "لبی تر کردن" در شاهنامه ی فردوسی.
***
ردّ ِ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه در شاهنامه.
***
رستم :
بباشیم یک روز و دم برزنیم/یکی بر لب خشک نم برزنیم-
ازان پس گراییم نزدیک شاه/به گردان ایران نماییم راه-

بهادر امیرعضدی

(163) - مترادف اصطلاحِ "در چشم به هم زدنی ..." در شاهنامه ی فردوسی

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
(163) - مترادف اصطلاحِ "در چشم به هم زدنی ..." در شاهنامه ی فردوسی.
***
ردّ ِ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه در شاهنامه.
***
بشد پیش سهراب رزم آزمای/بر اسپش ندیدم فزون زان به پای-
که بر هم زند مژه را جنگ جوی/گراید ز بینی سوی مغز بوی-
که سهرابش از پشت زین برگرفت/برش ماند زان بازو اندر شگفت-

بهادر امیرعضدی

در پرده گویی ِ "عیان ترین بی حاجت ِ بیان" حکیم فردوسی طوسی، در سروده های "اروتیک" شاهنامه - بخش هشتم - زال و رودابه

و.ک(072,8)  

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
در پرده گویی ِ "عیان ترین بی حاجت ِ بیان" حکیم فردوسی طوسی، در سروده های "اروتیک" شاهنامه  - بخش هشتم - زال و رودابه
***
بی پروا ترین حس و غریزه ی "حیوانی ِ" انسان، پیچیده در چادر شب ِ عفاف و شرم ِ  حکیم طوس.
***
اروتیسم و حجب قلم ِ حکیم فردوسی طوسی، در داستان زال رودابه:
گفتار زال با ندیمه های رودابه:
سپهبد پرستنده را گفت گرم/سخنهای شیرین به آوای نرم-
که اکنون چه چارست با من بگوی/یکی راه جستن به نزدیک اوی-
که ما را دل و جان پر از مهر اوست/همه آرزو دیدن چهر اوست-
پرستنده گفتا چو فرمان دهی/گذاریم تا کاخ سرو سهی-
ز فرخنده رای جهان پهلوان/ز گفتار و دیدار روشن روان-
فریبیم و گوییم هر گونه ای/میان اندرون نیست واژونه ای-
سرمشک بویش به دام آوریم/لبش زی لب پور سام آوریم-
خرامد مگر پهلوان با کمند/به نزدیک دیوار کاخ بلند-
کند حلقه در گردن کنگره/شود شیر شاد از شکار بره-
برفتند خوبان و برگشت زال/دلش گشت با کام و شادی همال-

بهادر امیرعضدی

(121) - مترادف اصطلاحِ "از مادر نزاییده کسی که ..." در شاهنامه ی فردوسی

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
(121) - مترادف اصطلاحِ "از مادر نزاییده کسی که ...در شاهنامه ی فردوسی.
***
ردّ ِ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه در شاهنامه.
***
ندیمه ی رودابه به زال زر:
چنین گفت کز مادر اندر جهان/نزاید کس اندر میان مهان-
به دیدار سام و به بالای او/به پاکی دل و دانش و رای او-
دگر چون تو ای پهلوان دلیر/بدین برز بالا و بازوی شیر-
همی می چکد گویی از روی تو/عبیرست گویی مگر بوی تو-


بهادر امیرعضدی

(97) - مترادف اصطلاحِ "به کار حسن، به کام حسین" در شاهنامه ی فردوسی

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
(97) - مترادف اصطلاحِ "به کار حسن، به کام حسین" در شاهنامه ی فردوسی.
***
ردّ ِ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه در شاهنامه.
***
ندیمه های رودابه در روند آشنا ساختن دو دلداده (زال و رودابه):
پرستنده گفتند یک با دگر/که آمد به دام اندرون شیر نر-
کنون کار رودابه و کام زال/به جای آمد و این بود نیک فال -


بهادر امیرعضدی