برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

شاهنامه و نوروز - 1 - حکیم فرزانه ی طوس، فردوسی از نوروز و بهار می گوید.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***

شاهنامه و نوروز - 1 - حکیم فرزانه ی طوس، فردوسی از نوروز و بهار می گوید.

***

فردوسی اولین گام هایش در سرایش را، با پرداختن و به رخ کشیدن ِ نوروز و بهار بر میدارد.
***
حکیم ابوالقاسم فردوسی، پیر خردمند طوس در اولین "دست ورزی های شاعرانه اش" که با داستان بیژن و منیژه، پیش از به صرافت افتادن ِ تدوین و ایجاد شاهنامه ی کوه پیکرش، گام های آغازین ِ خود، در عرصه ی شعر(آوردگاه ِ کلام) را، با به رخ کشیدن ِ شور و شکوه ِ نوروز و زایش ِ بهاری بر می دارد:

بمان‌ تا بیاید همه‌ فرودین‌/که‌ بفروزد اندر جهان‌ هوردین‌-
زمین‌ چادرسبز در پوشدا/هوا بر گلان‌ سخت‌ بخروشدا-
بخواهم‌ من‌ آن‌ جام‌ گیتی‌ نمای‌/شوم‌ پیش‌ یزدان‌ بباشم‌ به‌ پای‌-
کجا هفت‌ کشور بدو اندرا/ببینم‌ بر و بوم‌ هر کشورا-
بگویم‌ تو را هر کجا بیژن‌ است‌/به‌ جام‌ اندرون‌ این‌ مرا روشن‌ است‌-
کنون‌ خورد باید می‌ خوشگوار/که‌ می‌ بوی‌ مشک‌ آید از کوهسار-
هوا پر خروش‌ و زمین‌ پر زجوش‌/خنک‌ آنکه‌ دل‌ شاد دارد بنوش‌-
همه‌ بوستان‌ ریز برگ‌ گل‌ است‌/همه‌ کوه‌ پر لاله‌ و سنبل‌ است‌-
به‌ پالیز بلبل‌ بنالد همی/گل‌ از ناله‌ او ببالد همی‌-
شب‌ تیره‌، بلبل‌ نخسبد همی‌/گل‌ از باد و باران‌ بجنبد همی‌-
بخندد همی‌ بلبل‌ و هر زمان‌/چو بر گل‌ نشیند، گشاید زبان‌-
ندانم‌ که‌ عاشق‌ گل‌ آمد گر ابر/که‌ از ابر بینم‌ خروش‌ هژبر-
بدرد همی‌ پیش‌ پیراهنش/درخشان‌ شود آتش‌ اندر تنش-


بهادر امیرعضدی

شاهنامه و نوروز - 2 - نوروز، معیار ِ سنجش ِ "به گزینه های" فردوسی ست.


برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
شاهنامه و نوروز - 2 - نوروز، معیار ِ سنجش ِ "به گزینه های" فردوسی ست.
***
نوروز، مَحَک، معیار ِ سنجش، میزان و فرازین ترین جایگاه ِ "به گزینه های" خردمند ِ طوس، فردوسی ِ بزرگ ست.
حکیم فردوسی، "بهینه ترین ها" را با نوروز می سنجد و "مُهر ِ نوروز" را بر پیشانی آنان می کوبد: 
 ز یاقوت سرخست چرخ کبود/نه از آب و گرد و نه از باد و دود-
 به چندین فروغ و به چندین چراغ/بیاراسته "چون به نوروز" باغ-

 همه دشمنان از تو پر بیم باد/دل بدسگالان به دو نیم باد-
 همه ساله بخت تو پیروز باد/شبان سیه "بر تو نوروز باد"-

 همه ساله بخت تو پیروز باد/همه "روزگار تو نوروز باد"-


بهادر امیرعضدی

گیو و کشتار، قتل عام و غارت ِ شهر مازندران

و.ک(116)

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی

***
گیو و کشتار، قتل عام و غارت ِ شهر مازندران:

بفرمود پس گیو را شهریار/دوباره ز لشکر گزیدن هزار-
کسی کاو گراید به گرز گران/گشایندهٔ شهر مازندران-
هر آنکس که بینی ز پیر و جوان/تنی کن که با او نباشد روان-
وزو هرچ آباد بینی بسوز/شب آور به جایی که باشی به روز-
چنین تا به دیوان رسد آگهی/جهان کن سراسر ز دیوان تهی-
کمر بست و رفت از بر شاه گیو/ز لشکر گزین کرد گردان نیو-
بشد تا در شهر مازندران/ببارید شمشیر و گرز گران-
زن و کودک و مرد با دستوار/نیافت از سر تیغ او زینهار-
همی کرد غارت همی سوخت شهر/بپالود بر جای تریاک زهر-
ز غارت گشادند یکسر میان/خبر شد سوی شاه مازندران-

بهادر امیرعضدی

(۸۵) - اصطلاح ِ " "سود نَبُرده، از مایه میخوره"، در شاهنامه ی فردوسی

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
 (۸۵) -  اصطلاح ِ " "سود نَبُرده، از مایه میخوره"، در شاهنامه ی فردوسی
***
ردِّ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه، در شاهنامه


***
اصطلاح "سود نَبُرده، از مایه میخوره"

***
اگر تو نبندی بدین بد میان/همه سود را مایه باشد زیان-

بهادر امیرعضدی

پند های شاهنامه فردوسی - بخش (۳۹) - پند زال به رستم.

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
پند های شاهنامه فردوسی - بخش (۳۹) - پند زال به رستم.
***
گزیده پندهایی در لا به لای گفتار ها و متن شاهنامه، که حکیم بزرگوار طوس، بیشتر در آغاز و فرجام داستان هایش لب به سخن می گشاید.
***
پند زال به رستم پیش از رفتن رستم به ورطه ی هفتخوان:

تواند کسی این سخن بازداشت/چنان کاو گذارد بباید گذاشت-
نخواهد همی ماند ایدر کسی/بخوانند اگرچه بماند بسی-
کسی کاو جهان را بنام بلند/گذارد به رفتن نباشد نژند-

بهادر امیرعضدی