برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

تغییرات چهره و حرکات شخصیت ها، در واکنش به رویداد ها، در شاهنامه - 20

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
تغییرات چهره و حرکات شخصیت ها، در واکنش به رویداد ها، در شاهنامه  - 20
***
نبوغ ِ فردوسی در به نمایش در آوردن و توصیف ِ حالت چهره، (میمیک ِ چهره) و حالت ِ حرکات، (ژِست و فیگور) شخصیت ها در واکنش به رویدادهای متفاوت.
***

ز هنگ سپهدار و چنگ سوار/نیامد دوال کمر پایدار-
گسست و به خاک اندر آمد سرش/سواران گرفتند گرد اندرش-
سپهبد چو از جنگ رستم بجست/بخائید رستم همی پشت دست-
چرا گفت نگرفتمش زیرکش/همی بر کمر ساختم بند خوش-


و

ازان تیرگی جای دیده ندید/زمانی بران جایگه آرمید-
چو مژگان بمالید و دیده بشست/دران جای تاریک لختی بجست-


بهادر امیرعضدی

پشیمانی افراسیاب از کشتن برادرش اغریرث:

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
پشیمانی افراسیاب از کشتن برادرش اغریرث:

گر از من سر نامور گشته شد/که اغریرث پر خرد کشته شد-
جوانی بد و نیکی روزگار/من امروز را دی گرفتم شمار-
که پیش آمدندم همان سرکشان/پس پشت هر یک درفشی کشان-
بسی یاد دادندم از روزگار/دمان از پس و من دوان زار و خوار-

بهادر امیرعضدی

(137) - مترادف ِ اصطلاح ِ "نقد را به نسیه ندادن" در شاهنامه ی فردوسی

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
(137) - مترادف ِ اصطلاح ِ "
نقد را به نسیه ندادن" در شاهنامه ی فردوسی.
***
ردّ ِ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه در شاهنامه.
***

نقد را به نسیه ندادن:
گلستان که امروز باشد ببار/تو فردا چنی گل نیاید بکار-


بهادر امیرعضدی

شخصیت های شاهنامه، همدیگر را چگونه می بینند؟ - بخش 23 - رستم از دید افراسیاب.


برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
شخصیت های شاهنامه، همدیگر را چگونه می بینند؟ - بخش 23 - رستم از دید افراسیاب.
***
رستم از دید افراسیاب در نخستین نبردش با رستم نوجوان:

سواری پدید آمد از تخم سام/که دستانش رستم نهادست نام-
بیامد بسان نهنگ دژم/که گفتی زمین را بسوزد بدم-
همی تاخت اندر فراز و نشیب/همی زد به گرز و به تیغ و رکیب-
ز گرزش هوا شد پر از چاک چاک/نیرزید جانم به یک مشت خاک-
همه لشکر ما به هم بر درید/کس اندر جهان این شگفتی ندید-
درفش مرا دید بر یک کران/به زین اندر آورد گرز گران-
چنان برگرفتم ز زین خدنگ/که گفتی ندارم به یک پشه سنگ-
کمربند بگسست و بند قبای/ز چنگش فتادم نگون زیرپای-
بدان زور هرگز نباشد هژبر/دو پایش به خاک اندر و سر به ابر-
سواران جنگی همه همگروه/کشیدندم از پیش آن لخت کوه-
تو دانی که شاهی دل و چنگ من/به جنگ اندرون زور و آهنگ من-
به دست وی اندر یکی پشه ام/وزان آفرینش پر اندیشه ام-
یکی پیلتن دیدم و شیرچنگ/نه هوش و نه دانش نه رای و درنگ-
عنان را سپرده بران پیل مست/یکی گرزهٔ گاو پیکر بدست-
همانا که کوپال سیصدهزار/زدندش بران تارک ترگ دار-
تو گفتی که از آهنش کرده اند/ز سنگ و ز رویش برآورده اند-
چه دریاش پیش و چه ببر بیان/چه درنده شیر و چه پیل ژیان-
همی تاخت یکسان چو روز شکار/ببازی همی آمدش کارزار-

بهادر امیرعضدی

(136) - مترادف ِ اصطلاح ِ "جوان ست و جویای نام" در شاهنامه ی فردوسی.

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
(136) - مترادف ِ اصطلاح ِ "جوان ست و جویای نام" در شاهنامه ی فردوسی.
***
ردّ ِ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه در شاهنامه.
***
 اصطلاح ""جوان ست و جویای نام":

چو افراسیابش به هامون بدید/شگفتید ازان کودک نارسید-
ز ترکان بپرسید کین اژدها/بدین گونه از بند گشته رها-
کدامست کین را ندانم به نام/یکی گفت کاین پور دستان سام-
نبینی که با گرز سام آمدست/جوانست و جویای نام آمدست-

بهادر امیرعضدی