برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

اسکندر نیز نوروز و جشن سده را حرمت می گزارد و پاس میدارد.

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
اسکندر نیز نوروز و جشن سده را حرمت می گزارد و پاس میدارد.
***
دارای داراب، پدر روشنک به اسکندر:

ز من پاک دل دختر من بخواه/بدارش به آرام بر پیشگاه-
کجا مادرش روشنک نام کرد/جهان را بدو شاد و پدرام کرد-
نیاری به فرزند من سرزنش/نه پیغاره از مردم بدکنش-
چو پروردهٔ شهریاران بود/به بزم افسر نامداران بود-
مگر زو ببینی یکی نامدار/کجا نو کند نام اسفندیار-
بیاراید این آتش زردهشت/بگیرد همان زند و استا بمشت-
نگه دارد این فال جشن سده/همان فر نوروز و آتشکده-
همان اورمزد و مه و روز مهر/بشوید به آب خرد جان و چهر-

اسکندر مقدونی، اندرز دارا را به گوش جان می نیوشد و خواسته ی دارا را گردن میگیرد. اسکندر، خرد و راستی را گواه می گیرد که  حرمت گزار ی و پاسدار ی نوروز و جشن سده را به جای آورد:

سکندر چنین داد پاسخ بدوی/که ای نیکدل خسرو راست گوی-
پذیرفتم این پند و اندرز تو/فزون زین نباشم برین مرز تو-
همه نیکویها به جای آورم/خرد را بدین رهنمای آورم-

نوروز و جشن های باستانی را بیش از پیش پاس می داریم
بهادر امیرعضدی.  
نقل از: وبلاگ داستان ِ داد  Dastanedad.blogsky.com


 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد