برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

زنان نامی شاهنامه، زنانی "بیگانه"، انیرانی (غیر ایرانی) هستند.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
زنان نامی شاهنامه، زنان ِ سرآمد شاهنامه، زنانی "بیگانه"، انیرانی (غیر ایرانی) هستند. سیندخت، رودابه، تهمینه، فرنگیس، ناهید ِ قیصر و کتایون قیصر، گلشهر، جریره، منیژه، همگی تبار و نَسَبی غیر ایرانی دارند.

***

سیندخت، با رگه ای تازی، از نژاد ضحاک:

همسر مهراب کابلی، مادر رودابه –

چو بشنید سیندخت سوگند او/ همان راست گفتار و پیوند او-

زمین را ببوسید و بر پای خاست/ بگفت آنچه اندر نهان بود راست-

که من خویش ضحاکم ای پهلوان/ زن گرد مهراب روشن روان-

همان مام رودابه ی ماه روی/ که دستان همی جان فشاند بروی-

&&&

رودابه با رگه ای تازی، از نژاد ضحاک:

دختر مهراب کابلی و سیندخت، همسر زال ِ زر، مادر رستم و زواره، نیای پنجم او ضحاک بود.

رستم:

همان مادرم دخت مهراب بود/بدو کشور هند شاداب بود –

که ضحاک بودیش پنجم پدر/ ز شاهان گیتی برآورده سر –

&&&

تهمینه،  با رگه ای سمنگانی:

دختر شاه سمنگان،  همسر رستم، مادر سهراب.
پس پرده اندر یکی ماه روی / چو خورشید تابان پر از رنگ و بوی –

دو ابرو کمان و دو گیسو کمند / به بالا به کردار سرو بلند –

روانش خرد بود تن جان پاک / تو گفتی که بهره ندارد ز خاک –
 
&&&

فرنگیس، با رگه ای تورانی:

دختر افراسیاب تورانی، همسر سیاووش و بعد از مرگ سیاووش زن فریبرز (برادر ناتنی سیاووش) –

فرنگیس از دید پیران:

اگر چند فرزند من خویش تست / مرا غم ز بهر کم و بیش تست –

فرنگیس مهتر ز خوبان اوی / نبینی به گیتی چنان موی و روی –

به بالا ز سرو سهی برترست / ز مشک سیه بر سرش افسرست –

هنرها و دانش ز اندازه بیش / خرد را پرستار دارد به پیش –

از افراسیاب ار بخواهی رواست / چنو بت به کشمیر و کابل کجاست –

سیاوش به پیران نگه کرد و گفت / که فرمان یزدان نشاید نهفت –

اگر آسمانی چنین است رای / مرا با سپهر روان نیست پای

&&&

ناهید، با رگه ای رومی:

 دختر قیصر روم(فیلقوس یا فیلیپوس)، همسر داراب بهمن، مادرِ اسکندر ِ رومی:

یکی دختری دارد این نامدار/به بالای سرو و به رخ چون بهار –

نگاری که ناهید خوانی ورا/بر اورنگ زرین نشانی ورا –

ناهید، همسر داراب:

 بدان شاد شد فیلقوس و سپاه/که داماد باشد مر او را چو شاه –

 سقف  خوب رخ را به دارا سپرد/گهرها به گنجور او بر شمرد –

 ناهید(دخترفیلقوس یا فیلیپوس یا فیلیپ رومی) در برهان قاطع نیز به مادر ِ اسکندر بودن ِ ناهید ، اشاره شده .

&&&

کتایون، با رگه ای رومی:

دختر قیصر، از نژاد سلم فریدون، همسر گشتاسب، مادر اسفندیار و پشوتن.

پس پرده  ی قیصر آن روزگار/سه بد دختر اندر جهان نامدار –

یکی بود مهتر کتایون نام/خردمند و روشن دل و شادکام –

 پس آن دختر نامور قیصرا/که ناهید بد نام آن دخترا-

کتایونش خواندی گرانمایه شاه/دو فرزندش آمد چو تابنده ماه –

یکی نامور فرخ اسفندیار/شه کارزاری نبرده سوار –

پشوتن دگر گرد شمشیر زن/شه نامبردار لشکر شکن -

 

&&&

 گلشهر تورانی، همسر پیران ویسه، مادر رویین و جریره
گلشهر، همسر پیران ویسه:

چو بشنید پیران سوی خانه رفت/دل و جان ببست اندر آن کار تفت-
در خانه اش جامه ای نابرید / به گلشهر بسپرد پیران کلید -
کجا بود کدبانوی پهلوان / ستوده زنی بود روشن روان -

گلشهر، به توصیۀ پیران ویسه، پرستار ِ فرنگیس ِ افراسیاب(همسر دوم سیاووش)شد.

&&&

جریره تورانی، دختر پیران ویسه، همسر سیاوش، مادر فرود:
پیران به سیاوش:

پس پردهٔ من چهارند خرد / چو باید ترا بنده باید شمرد - 
ازیشان جریرست مهتر بسال/ که از خوبرویان ندارد همال -
یکی دختری هستی آراسته / چو ماه درخشنده با خواسته -
ز خوبان جریرست انباز تو / بود روز رخشنده دمساز تو -
اگر رای باشد ترا بنده‌ایست/به پیش تو اندر پرستنده‌ایست-

سیاوش به پیران:
گر او باشدم نازش جان و تن / نخواهم جزو کس ازین انجمن -
سپاسی نهی زین همی بر سرم  / که تا زنده‌ام حق آن نسپرم -
جریره، مادر فرود:
جریره زنی بود مام فرود / ز بهر سیاوش دلش پر ز دود -

&&&

فرنگیس تورانی، دختر افراسیاب، مادر کیخسرو
فرنگیس، دختر افراسیاب، همسر سیاووش و بعد از مرگ سیاووش زن فریبرز (برادر ناتنی سیاووش).
فرنگیس از دید پیران:

اگر چند فرزند من خویش تست / مرا غم ز بهر کم و بیش تست -
فرنگیس مهتر ز خوبان اوی / نبینی به گیتی چنان موی و روی -
به بالا ز سرو سهی برترست / ز مشک سیه بر سرش افسرست -
هنرها و دانش ز اندازه بیش / خرد را پرستار دارد به پیش -
از افراسیاب ار بخواهی رواست / چنو بت به کشمیر و کابل کجاست -
سیاوش به پیران نگه کرد و گفت / که فرمان یزدان نشاید نهفت -
اگر آسمانی چنین است رای / مرا با سپهر روان نیست پای- 
&&&

منیژه تورانی، دختر افراسیاب، همسر بیژن:
منیژه منم دخت افراسیاب/برهنه ندیدی رخم آفتاب-

 

بهادر امیرعضدی