برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
زنان نامی شاهنامه، زنان ِ سرآمد شاهنامه، زنانی "بیگانه"، انیرانی (غیر ایرانی) هستند. سیندخت، رودابه، تهمینه، فرنگیس، ناهید ِ قیصر و کتایون قیصر، گلشهر، جریره، منیژه، همگی تبار و نَسَبی غیر ایرانی دارند.
***
سیندخت، با رگه ای تازی، از نژاد ضحاک:
همسر مهراب کابلی، مادر رودابه –
چو بشنید سیندخت سوگند او/ همان راست گفتار و پیوند او-
زمین را ببوسید و بر پای خاست/ بگفت آنچه اندر نهان بود راست-
که من خویش ضحاکم ای پهلوان/ زن گرد مهراب روشن روان-
همان مام رودابه ی ماه روی/ که دستان همی جان فشاند بروی-
&&&
رودابه با رگه ای تازی، از نژاد ضحاک:
دختر مهراب کابلی و سیندخت، همسر زال ِ زر، مادر رستم و زواره، نیای پنجم او ضحاک بود.
رستم:
همان مادرم دخت مهراب بود/بدو کشور هند شاداب بود –
که ضحاک بودیش پنجم پدر/ ز شاهان گیتی برآورده سر –
&&&
تهمینه، با رگه ای سمنگانی:
دختر شاه سمنگان، همسر رستم، مادر سهراب.
پس پرده اندر یکی ماه روی / چو خورشید تابان پر از رنگ و بوی –
دو ابرو کمان و دو گیسو کمند / به بالا به کردار سرو بلند –
روانش خرد بود تن جان پاک / تو گفتی که بهره ندارد ز خاک –
&&&
فرنگیس، با رگه ای تورانی:
دختر افراسیاب تورانی، همسر سیاووش و بعد از مرگ سیاووش زن فریبرز (برادر ناتنی سیاووش) –
فرنگیس از دید پیران:
اگر چند فرزند من خویش تست / مرا غم ز بهر کم و بیش تست –
فرنگیس مهتر ز خوبان اوی / نبینی به گیتی چنان موی و روی –
به بالا ز سرو سهی برترست / ز مشک سیه بر سرش افسرست –
هنرها و دانش ز اندازه بیش / خرد را پرستار دارد به پیش –
از افراسیاب ار بخواهی رواست / چنو بت به کشمیر و کابل کجاست –
سیاوش به پیران نگه کرد و گفت / که فرمان یزدان نشاید نهفت –
اگر آسمانی چنین است رای / مرا با سپهر روان نیست پای
&&&
ناهید، با رگه ای رومی:
دختر قیصر روم(فیلقوس یا فیلیپوس)، همسر داراب بهمن، مادرِ اسکندر ِ رومی:
یکی دختری دارد این نامدار/به بالای سرو و به رخ چون بهار –
نگاری که ناهید خوانی ورا/بر اورنگ زرین نشانی ورا –
ناهید، همسر داراب:
بدان شاد شد فیلقوس و سپاه/که داماد باشد مر او را چو شاه –
سقف خوب رخ را به دارا سپرد/گهرها به گنجور او بر شمرد –
ناهید(دخترفیلقوس یا فیلیپوس یا فیلیپ رومی) در برهان قاطع نیز به مادر ِ اسکندر بودن ِ ناهید ، اشاره شده .
&&&
کتایون، با رگه ای رومی:
دختر قیصر، از نژاد سلم فریدون، همسر گشتاسب، مادر اسفندیار و پشوتن.
پس پرده ی قیصر آن روزگار/سه بد دختر اندر جهان نامدار –
یکی بود مهتر کتایون نام/خردمند و روشن دل و شادکام –
پس آن دختر نامور قیصرا/که ناهید بد نام آن دخترا-
کتایونش خواندی گرانمایه شاه/دو فرزندش آمد چو تابنده ماه –
یکی نامور فرخ اسفندیار/شه کارزاری نبرده سوار –
پشوتن دگر گرد شمشیر زن/شه نامبردار لشکر شکن -
&&&
گلشهر تورانی، همسر پیران ویسه، مادر رویین و جریره
گلشهر، همسر پیران ویسه:
چو بشنید پیران سوی خانه رفت/دل و جان ببست اندر آن کار تفت-
در خانه اش جامه ای نابرید / به گلشهر بسپرد پیران کلید -
کجا بود کدبانوی پهلوان / ستوده زنی بود روشن روان -
گلشهر، به توصیۀ پیران ویسه، پرستار ِ فرنگیس ِ افراسیاب(همسر دوم سیاووش)شد.
&&&
جریره تورانی، دختر پیران ویسه، همسر سیاوش، مادر فرود:
پیران به سیاوش:
پس پردهٔ من چهارند خرد / چو باید ترا بنده باید شمرد -
ازیشان جریرست مهتر بسال/ که از خوبرویان ندارد همال -
یکی دختری هستی آراسته / چو ماه درخشنده با خواسته -
ز خوبان جریرست انباز تو / بود روز رخشنده دمساز تو -
اگر رای باشد ترا بندهایست/به پیش تو اندر پرستندهایست-
سیاوش به پیران:
گر او باشدم نازش جان و تن / نخواهم جزو کس ازین انجمن -
سپاسی نهی زین همی بر سرم / که تا زندهام حق آن نسپرم -
جریره، مادر فرود:
جریره زنی بود مام فرود / ز بهر سیاوش دلش پر ز دود -
&&&
فرنگیس تورانی، دختر افراسیاب، مادر کیخسرو
فرنگیس، دختر افراسیاب، همسر سیاووش و بعد از مرگ سیاووش زن فریبرز (برادر ناتنی سیاووش).
فرنگیس از دید پیران:
اگر چند فرزند من خویش تست / مرا غم ز بهر کم و بیش تست -
فرنگیس مهتر ز خوبان اوی / نبینی به گیتی چنان موی و روی -
به بالا ز سرو سهی برترست / ز مشک سیه بر سرش افسرست -
هنرها و دانش ز اندازه بیش / خرد را پرستار دارد به پیش -
از افراسیاب ار بخواهی رواست / چنو بت به کشمیر و کابل کجاست -
سیاوش به پیران نگه کرد و گفت / که فرمان یزدان نشاید نهفت -
اگر آسمانی چنین است رای / مرا با سپهر روان نیست پای-
&&&
منیژه تورانی، دختر افراسیاب، همسر بیژن:
منیژه منم دخت افراسیاب/برهنه ندیدی رخم آفتاب-
بهادر امیرعضدی