برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

زندگی صد و بیست ساله ی منوچهر وار، دورنمای رویای دیرین و همواره ی ایرانیان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
زندگی صد و بیست ساله ی منوچهر وار، دورنمای رویای دیرین و همواره ی ایرانیان.
***
منوچهر:
"مرا بر صد و بیست شد سالیان"
***
صد وبیست ساله شدن به پر باری و بهره وری  از "شادی" و "کامروایی" 
منوچهر وار در  زندگی، همواره آرمان و آرزوی پیشینیان و امروزیان بوده و هست.

چرا که منوچهر به همه ی "مراد های دلش" رسیده ست:
از فره ی فریدون بهره ور شده ست.
کین مرگ نیای خود(ایرج) را از سلم و تور خواسته ست.
ایرانشهر را از پلیدی ها پاک کرده و بسیار آبادی ها بنا ساخته ست
***

مرا بر صد و بیست شد سالیان/به رنج و به سختی ببستم میان-
بسی شادی و کام دل راندم/به رزم اندرون دشمنان ماندم-
به فرّ فریدون ببستم میان/به پندش مرا سود شد هر زیان-
بجُستم ز سلم و ز تور سترگ/همان کین ایرج نیای بزرگ-
جهان ویژه کردم ز پتیاره ها/بسی شهر کردم بسی باره ها-
چنانم که گویی ندیدم جهان/شمار گذشته شد اندر نهان-
نیرزد همی زندگانیش مرگ/درختی که زهر آورد بار و برگ-
ازان پس که بردم بسی درد و رنج/سپردم ترا تخت شاهی و گنج-
چنان چون فریدون مرا داده بود/ترا دادم این تاج شاه آزمود-
چنان دان که خوردی و بر تو گذشت/به خوشتر زمان باز بایدت گشت-
نشانی که ماند همی از تو باز/برآید برو روزگار دراز-


بهادر امیرعضدی