برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

روایت عامیانه ی کلمات عربی در شاهنامه و فردوسی

و.ک(284)

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی 

***

روایت عامیانه ی کلمات عربی در شاهنامه و فردوسی

***

کلمات عربی در شاهنامه

*** 

در رزم رستم با کاموس کشانی، رستم اشکبوش کشانی را هدف تیر و کمان قرار میدهد و سینه ی اشکبوس را می شکافد:

  بزد تیر بر سینه ی اشکبوس / سپهر آن زمان دست او داد بوس - 

« قضا گفت گیر و قدر گفت ده / فلک گفت احسنت و مه گفت زه - 

کشانی هم اندر زمان جان بداد / چنان شد که گفتی ز مادر نزاد -  

*** 

باور برخی شاهنامه دوستان این ست  که در شاهنامه هیچ کلمه ی عربی نیست. یا دست کم، خوشتر دارند که نباشد. و این خوشتر داشتن، آرام آرام به یک باور انجامیده. چنانچه امتدادِ پهنا و گستره ی این باور را به خودِ فردوسی هم رسانده اند و درخیال، امر بر فردوسی هم مشتبه کرده اند. بر این مبنا، تعبیری سست و عامیانه هم بر ین منوال ساخته شده که گویا:

به فردوسی میگویند:

 در بیتِ « قضا گفت: گیر و قـَدَر گفت: دِه / فلک گفت: "احسنت" زمین گفت: زِه » ، چرا از کلمه ی احسنتِ عربی استفاده کرده یی. 

و فردوسی در پاسخ، میفرماید:

 « فلک گفت: احسنت. من که نگفته ام .


غافل از اینکه در بیتِ مورد نظر، کلماتِ(قضا، قـَدَر، فلک ) هم از بدِ روزگار، همگی " الفاظ عربی " هستند.

*** 

پس، فردوسی بزرگوار را بیش ازین " به چالش در نیاندازیم " .     

بله در شاهنامه، علیرغم تصور، کلمات عربی کم هم نیستند. 

بهادر امیرعضدی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد