برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
مردانِ نیک ، تنها در سپاه ایران دیده نمی شوند. ردِّ نیکی را همه جا میتوان یافت. « باید نیکو دید ».
***
رستم، پیران را به دید ِ مهر می نگرد
***
پیران از دید رستم در جنگ هماون:
ز پیران مرا دل بسوزد همی / ز مهرش روان برفروزد همی -
ز خون سیاوش جگرخسته اوست / ز ترکان کنون راد و آهسته اوست -
سوی من فرستش هم اکنون دمان / ببینیم تا بر چه گردد زمان -
هومان به پیران:
بجز بر تو بر کس ندیدمش مهر / فراوان سخن گفت و نگشاد چهر -
ازین لشکر اکنون ترا خواستست / ندانم که بر دل چه آراستست -
بدو گفت پیران که ای رزمساز / بترسم که روز بد آید فراز -
گر ایدونک این تیغ زن رستمست / بدین دشت ما را گه ماتمست -
بر آتش بسوزد بر و بوم ما / ندانم چه کرد اختر شوم ما -