و.ک(202)
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
دریغ داشتن نوشدارو و ترس از اتحاد رستم و سهراب توسط کیکاووس
***
بدو گفت کاووس کز انجمن / اگر زنده ماند چنان پیلتن -
شود پشت رستم به نیرو ترا / هلاک آورد بی گمانی مرا -
اگر یک زمان زو به من بد رسد / نسازیم پاداش او جز به بد -
کیکاووس نگران و آسیمه سر، در توهّم تهدید جایگاه شاهی اش از جانب شان و شوکت و هیبت ِ رستم ست:
کجا گنجد او در جهان فراخ / بدان فر و آن برز و آن یال و شاخ -
و اشاره ای به گستاخی رستم در دیر آمدنش به دربار میکند و این برهه را ایستگاه تسویه حساب با گستاخی رستم می بیند و نوشدارو را از گودرز دریغ میدارد:
شنیدی که او گفت کاووس کیست / گر او شهریارست، پس طوس کیست* -
کجا باشد او پیش تختم به پای / کجا راند او زیر فرِ همای -
چو بشنید گودرز، برگشت زود / بر رستم آمد به کردار دود -
.......................
پ ن:
*
پیشتر، رستم در بازخواست ِ کیکاووس از دیر آمدنش به دربار، گستاخی کیکاووس را بی پاسخ نگذاشته بوده ست:
تهمتن برآشفت با شهریار / که چندین مدار آتش اندر کنار -
همه کارت از یکدگر بدترست / ترا شهریاری نه اندر خورست -
چو خشم آورم شاه کاووس کیست / چرا دست یازد به من طوس کیست -
بهادر امیرعضدی