برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

زنان سنت شکن در شاهنامه - 1 - سنت شکنی کتایون رو در روی سنت گرایی قیصر

و.ک(048,1)

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی

***

زنان سنت شکن در شاهنامه - 1 - سنت شکنی کتایون رو در روی سنت گرایی قیصر

***

زنانی آزاده، اراده گرا، پراگماتیست، جسور و بی پروا، سنت شکنان عرصه ی آداب و رسم های معمول و متعارف و  در هم کوبنده ی سنت در شاهنامه اند.

***

 کتایون ِ قیصر، مادر اسفندیار، همسرش گشتاسب را خود بر می گزیند. 
***

 کتایون، همسرش را خود بر می گزیند: 
چنان بود قیصر بدانگه به رای / که چون دختر او رسیدی به جای -
چو گشتی بلند اختر و جفت جوی / بدیدی که آمدش هنگام شوی -
یکی گِرد کردی به کاخ انجمن / بزرگان فرزانه و رای زن -
هرانکس که بودی مر او را همال / ازان نامدارن برآورده یال -
ز کاخ پدر دختر ماه روی / بگشتی بران انجمن جفت جوی -
یکی انجمن کرد قیصر بزرگ / هر آن کس که بودند گُرد و ستُرگ -
کتایون بشد با پرستار شست / یکی دسته گل هر یکی را به دست -
همی گشت چندان کش*۱ آمد ستوه / پسندش نیامد کسی زان گروه -
همی گشت بر گِرد ایوان خویش / پسش بخردان و پرستار پیش -
چو از دور گشتاسپ را دید گفت / که آن خواب سر برکشید از نهفت -
بدان مایه ور نامدار افسرش / هم آنگه بیاراست خرم سرش -
چو دستور آموزگار آن بدید / هم اندر زمان پیش قیصر دوید -
که مردی گزین کرد از انجمن / به بالای سرو سهی در چمن -
به رخ چون گلستان و با یال و کفت / که هر کش ببیند بماند شگفت -

قیصر، گله مند از داشتن دختر، این سنت شکنی کتایون را خوش نمی آید:
بَد، آنست کو را ندانیم کیست / تو گویی همه فره ایزدیست -
چنین داد پاسخ که دختر مباد / که از پرده عیب آورد بر نژاد -
اگر من سپارم بدو دخترم / به ننگ اندرون پست گردد سرم -
هم او را و آنرا که او برگزید / به کاخ اندرون سر بباید برید -
..........................

*۱  کَش، که اش، که او را

بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد