برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
خواب دیدن در شاهنامه ( ۱۳ ) - خواب دیدن گشتاسب.
***
نقش توجیه گر و راهگشای خواب دیدن در روند رخدادها در شاهنامه
نگر خواب را بیهده نشمری / یکی بهره دانی ز پیغمبری -
***حکیم بزرگوار طوس، برای مقدمه چینی و بستر سازی برای روند پدیده ها و رخداد های آتی داستان ها و (سوژه هایش)، از خواب و الهام گرفتن از نهاد ِ نهان یا (رویای صادق) شخصیت یا (پرسوناژ) هایش با نبوغی سرشار وام می ستاند.
***
خواب دیدن گشتاسب، رزم با گرگ را:
کتایون می آورد همچون گلاب / همی خورد با شوی تا گاه خواب -
بخفتند شادان دو اختر گرای / جوانمرد هزمان بجستی ز جای -
بدیدی به خواب اندرون رزم گرگ / به کردار نر اژدهای سترگ -
کتایون بدو گفت امشب چه بود / که هزمان بترسی چنین نابسود -
چنین داد پاسخ که من تخت خویش / بدیدم به خواب اختر و بخت خویش -
کتایون بدانست کو را نژاد/ز شاهی بود یک دل و یک نهاد-
بزرگست و با او نگوید همی/ز قیصر بلندی نجوید همی-
و بدین سان، فردوسی کتاب داستان گشتاسب و رفتنش به ایران زمین را می گشاید:
بدو گفت گشتاسپ کای ماهروی / سمن خد و سیمین بر و مشک بوی -
بیارای تا ما به ایران شویم / از ایدر به جای دلیران شویم -
ببینی بر و بوم فرخنده را / همان شاه با داد و بخشنده را -
کتایون بدو گفت خیره مگوی / به تیزی چنین راه رفتن مجوی -
چو ز ایدر به رفتن نهی روی را / هم آواز کن پیش هیشوی را -
مگر بگذراند به کشتی ترا / جهان تازه شد چون گذشتی ترا -
من ایدر بمانم به رنج دراز / ندانم که کی بینمت نیز باز -
به نارفته در جامه گریان شدند / بران آتش درد بریان شدند -
چو از چرخ بفروخت گردنده شید / جوانان بیداردل پر امید -
ازان خانهی بزم برخاستند / ز هرگونهیی گفتن آراستند -
که تا چون شود بر سر ما سپهر / به تندی گذارد جهان گر به مهر -