برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

آسمان ِ شاهنامه، سنگ صبور زمین و مردمانش.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی 

***

آسمان ِ شاهنامه، سنگ صبور زمین و مردمانش:  

***

شخصیت های شاهنامه، با همه ی دوری از آسمان، رفیق و همدمی نزدیک تر از آسمان نمی یابند. انسانهای شاهنامه همواره دست و روی بر آسمان دارند. حتی پس از مرگ. فارغ از بار ِ گران ِ «کشیدن»ِ  شمشیر و گرز و کمان. روح زمینی شان، بی تاب آسمان ست و بال می گشاید و سوی آسمان، پر «می کشد»:

سپهبد سوی آسمان کرد روی / چنین گفت کای داور راست‌ گوی -

کی نامور سر سوی آسمان / بر آورد و بد خواست بر بد گمان -

همه دست برداشته بآسمان / همی خواندندش به نیکی گمان -

پس آنگه سوی آسمان کرد روی / که ای دادگر داور راست‌گوی -

سوی آسمان سر بر آورد راست / ز دادآور آنگاه فریاد خواست -

تهمتن سوی آسمان کرد روی / چنین گفت کای داور راستگوی -

همی راند تیر گز اندر کمان / سر خویش کرده سوی آسمان -

بزرگان همه خیمه بگذاشتند / همه دست بر آسمان داشتند -

همه دست برداشته به آسمان / که ای کردگار مکان و زمان - 

یکی دست بر داشته بآسمان / همی خواهد از کردگار جهان - 

اگر یاد گیری چنین بی گمان / گشادست بر تو در آسمان - 

فرستادم او را به خان جوان / سوی آسمان شد روان جوان -

همه دست بر آسمان داشتند / که او را همه کشته پنداشتند - 

همانگه سوی آسمان کرد روی / چنین گفت کای داور راستگوی -


بهادر امیرعضدی


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد