برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
ردّ پای گرزه ی گاو سار، فراتر از مرز اسطوره و گذر به سرحد تاریخ، از مبداء فریدون تا مقصد بهرام چوبینه، در شاهنامه.
***
گرزه ی گاوسار، در دست رستم:
نشست از بر رخش چون پیل مست / یکی گرزه ی گاو پیکر به دست -
عنان را سپرده بران پیل مست / یکی گرزه ی گاو پیکر بدست -
وزان جایگه رفت چون پیل مست / یکی گرزه ی گاو پیکر به دست -
به چنگ اندرون گرزه ی گاوسار/ بسان هیونی گسسته مهار-
*
گرزه ی گاوسار، در دست گیو:چنین تا لب رود جیحون به جنگ / نیاسود با گرزه ی گاو رنگ -
*
گرزه ی گاوسار، در دست سهراب: