برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

(62) - اصطلاحِ چشم زخم، در شاهنامه ی فردوسی.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
(62) - اصطلاحِ چشم زخم، در شاهنامه ی فردوسی.

***

باور به چشم زخم در شاهنامه.

***
 گیو به رستم:

(چه چشم بد آمد) به گودرزیان / کزان سود ما را سر آمد زیان -
ز گیتی مرا خود یکی پور بود / همم پور و هم پاک دستور بود -
شد از چشم من در جهان ناپدید / بدین دودمان کس چنین غم ندید -

بشد پیش یزدان خورشید و ماه / بیامد بدو کرد پشت و پناه -

همی گفت (چشم بدان) کور باد / بدین کار بیژن مرا زور باد -


سران و سپهسالاران به زال و رستم : 

بگفتند با زال و رستم که شاه/بگفتار ابلیس گم کرد راه-

جز آنست کیخسرو ای پهلوان/که دیدی تو شاداب و روشن‌روان-
شده کوژ بالای سرو سهی/گرفته گل سرخ رنگ بهی-
ندانم چه (چشم بد) آمد بروی/چرا پژمرید آن چو گلبرگ روی-
مگر تیره شد بخت ایرانیان/وگر شاه را ز اختر آمد زیان-


رودابه به مادرش(سیندخت):

بدو گفت رودابه ای شاه زن/سزای ستایش به هر انجمن-

من از خاک پای تو بالین کنم/به فرمانت آرایش دین کنم-

ز تو چشم آهرمنان دور باد/دل و جان تو خانهٔ سور باد-

چو بشنید سیندخت گفتار اوی/به آرایش کاخ بنهاد روی-

*

ندانم چه(چشم بد) آمد بروی / چرا پژمرید آن چو گلبرگ روی -
چه آمد برین تخمه از (چشم بد)/که بر بدکنش بی گمان بد رسد -

*  

 همانا چنو نیز دیده ندید/ز خوبی کجا بود (چشمش رسید)-

یکی ترک تیری برو برگماشت/ز پشتش سر تیر بیرون گذاشت-

*

چه آمد برین تخمه از (چشم بد)/که بر بدکنش بی‌گمان بد رسد-

*

ز تاج تو (چشم بدان) دور باد/همه روزگاران تو سور باد-

*

که چشم بد از فر تو دور باد/همه روزگاران تو سور باد-

*

به کام تو بادا سپهر بلند/ز (چشم ِ بَدانت) مبادا گزند-

*

 چو شاپور شد همچو سرو بلند/(ز چشم بدش) بود بیم گزند-

*

مبیناد چشم بد این شاه را/نماند بجز بر فلک ماه را-


بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد