برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

ده و دو و هفت، در شاهنامه ی فردوسی

 و.ک(017)

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی

***
"ده و دو و هفت" و "ده و دو هزار" در شاهنامه ی فردوسی.
***
در باور آئین زرتشت، ده و دو، "صور فلکی دوازده" گانه ست و نماد سپاه اهورامزدا و هفت، ستاره های سیار فلکی، نماد سپاه اهریمن:

ابر ده و دو هفت شد کدخدای / گرفتند هر یک سزاوار جای - 
و

بپرس از شمار ده و دو هفت / که چون خواهد این کار بیداد رفت -

و 

شمار ستاره ده و دو و هفت / همان ماه تابان به برجی که رفت - 

و

نخست از ده و دو درخت بلند/که هر یک همی شاخ سی برکشند-
و
 به سالی ده و دو بود ماه نو/چو شاه نو آیین ابر گاه نو-
و
 که از ده و دو تای سرو سهی/که رستست شاداب با فرهی-

حکیم خردمند طوس، از یمن و شگون خیر و نیک شمار ِ"ده و دو" و "ده و دو هزار"، به فراوانی در برگزیدن افراد در شاهنامه عدد "ده و دو هزار" را به رخ کشیده:
 یکی پهلوانی به پیش اندرون/که سالش ده و دو نباشد فزون-
 بیاورد لشکر ده و دو هزار/جهاندیده و کارکرده سوار-
 ده و دو هزار از دلیران گرد/چو هومان و مر بارمان را سپرد-
 هم از نامداران ده و دو هزار/سواران هشیار خنجرگزار-
 به دشت آمد و لشکرش را بدید/ده و دو هزار از یلان برگزید-
 ازیشان گزیده ده و دو هزار/سواران مرد افگن و کینه‌دار-
 ازان نره دیوان خنجرگذار/گزین کرد جنگی ده و دوهزار-
 گزین کرد رستم ده و دو هزار/ز شایسته مردان گرد وسوا ر-
 به کین سیاوش ده و دو هزار/بیاورد برگستوانور سوار-
 همان نیز پر مایه اسفندیار/بیاورد جنگی ده و دو هزا ر-

.................................................................................

پ ن:

از منبع ها و ماخذ هایی که فردوسی از آنان برای سرودن شاهنامه  بهره برده، سوای خداینامه و متون باستان (یکی نامه بود از گهِ باستان) و ماخ مرزبان هرات (یکی پیر بُد مرزبان هری) و دیگران و متن شاهنامه ابومنصوری، که آن نیز از زبان پهلوی بوده ست و نیز متون زرتشتی هستند.
امیر ابو منصور عبدالرزاق، وزیر یعقوب لیث که به دستور او خداینامه را از پهلوی به پارسی برگرداند. او از نژاد گشواد بود. قرن سوم.

فردوسی در جای جای شاهنامه به این موارد اشاره میکند. از جمله موبدان (پراگنده در دست هر موبدی) و (ز هر کشوری موبدی سالخورد). در شاهنامه، از واژه ی "زند و اُست" نیز فراوان یاد شده. و گاه از باورهایی از دین بهی، به ایما نشانه رفته. مانند (ده و دو و هفت).

بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد