برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
مهران راهب و تعبیر خواب ده گانه ی کید هندی - خواب پنجم
***
خواب پنجم کید:
به پنجم چنان دید جانم به خواب/که شهری بدی هم به نزدیک آب-
همه مردمش کور بودی به چشم/یکی را ز کوری ندیدم به خشم-
ز داد و دهش وز خرید و فروخت/تو گفتی همی شارستان برفروخت-
تعبیر مهران:
به پنجم که دیدی یکی شارستان/بدو اندرون ساخته کارستان-
پر از خورد و داد و خرید و فروخت/تو گفتی زمان چشم ایشان بدوخت-
ز کوری یکی دیگری را ندید/همی این بدان آن بدین ننگرید-
زمانی بیاید کزان سان شود/که دانا پرستار نادان شود-
بدیشان بود دانشومند خوار/درخت خردشان نیاید به بار-
ستاینده ی مرد نادان شوند/نیایش کنان پیش یزدان شوند-
همی داند آنکس که گوید دروغ/همی زان پرستش نگیرد فروغ-