و.ک(176)
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
راد مردی و کفّ ِ نفس ِ رستم ِ میهمان، در برابر گستاخی اسفندیار ِ میزبان
***
رستم در ایوان اسفندیار:
به دست چپ خویش بر جای کرد/ز رستم همی مجلس آرای کرد-
جهاندیده گفت این نه جای منست/بجایی نشینم که رای منست-
به بهمن بفرمود کز دست راست/نشستی بیارای ازان کم سزاست-
چنین گفت با شاهزاده به خشم/که آیین من ببین و بگشای چشم -
هنر بین و این نامور گوهرم/که از تخمه ی سام کنداورم -
(هنر باید از مرد و فر و نژاد/کفی راد دارد دلی پر زداد) -
سزاوار من گر ترا نیست جای/مرا هست پیروزی و هوش و رای-
ازان پس بفرمود فرزند شاه/که کرسی زرین نهد پیش گاه-
بدان تا گو نامور پهلوان/نشیند بر شهریار جوان-
بیامد بران کرسی زر نشست/پر از خشم بویا ترنجی به دست -