برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
گیو گودرز، فرنگیس و کیخسرو را به سلامت از رود خروشان جیحون می گذراند. کیخسرو، سرمست و خوشنود، جهان آفرین را می ستاید:
به آب اندر افگند خسرو سیاه/چو کشتی همی راند تا باژگاه-
پس او فرنگیس و گیو دلیر/نترسد ز جیحون و زان آب شیر-
بدان سو گذشتند هر سه درست/جهانجوی خسرو سر و تن بشست-
بدان نیستان در نیایش گرفت/جهان آفرین را ستایش گرفت-
چو از رود کردند هر سه گذر/نگهبان کشتی شد آسیمه سر-
به یاران چنین گفت کاینت شگفت/کزین برتر اندیشه نتوان گرفت-
بهاران و جیحون و آب روان/سه جوشن ور و اسپ و برگستوان-
بدین ژرف دریا چنین بگذرد/خرمندش از مردمان نشمرد-