برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

شایسته سالاری در شاهنامه ی فردوسی-۶ - گوهر (نژاد)، مبنای لیاقت و شایستگی از دیدگاه گردیه

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی 
***
گزینه ی گوهر (نژاد)، مبنای لیاقت و شایستگی برای گزینش شاهی از دیدگاه گردیه
***

بهرام از سران، در باب پس زدن قباد از تخت شاهی مشاوره میخواهد:
 چه بینی چه گویی بدین کار ما/بود گاه شاهی سزاوار ما؟-

گردیه، از دور خیز برادرش بهرام، برای ستاندن شاهی از قباد، پریشان ست و تیره روان:
 زگفتارشان خواهر پهلوان/همی بود پیچان و تیره روان-
بران داوری هیچ نگشاد لب/ز برگشتن هور تا نیم شب-
بدو گفت بهرام کای پاک تن/چه بینی به گفتار این انجمن-
ورا گردیه هیچ پاسخ نداد/نه از رای آن مهتران بود شاد-

گردیه، بهرام ِ بیگانه با نژاد را شایسته ی بزرگی و شاهی نمی شمارد و رای سران و بهرام در پس زدن قباد از شاهی را بر نمی تابد:
همان خواهرش نیز بهرام را/بگفت آن سواران خودکام را-
نه نیکوست این دانش ورای تو/به کژی خرامد همی پای تو-
نه بیگانه زیبای افسر بود/سزای بزرگی به گوهر بود-
 
آنگاه گردیه از بادافره ی نهاد ِ کژاندیش ِ کیکاووس و کژ رفتاریش از راه راست گواه می آورد:
ز کاوس شاه اندر آیم نخست/کجا راه یزدان همی بازجست-
که بر آسمان اختران بشمرد/خم چرخ گردنده را بشکرد-
به خواری و زاری به ساری فتاد/از اندیشه ی کژ وز بدنهاد-
 به ایرانیان گفت، کین ناسزاست/بزرگی وتاج از پی پادشاست-
قباد ار چه خرد ست، گردد بزرگ/نیاریم در بیشه ی شیر، گرگ-
"چو خواهی که شاهی کنی بی نژاد/همه دوده را داد خواهی به باد"-

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد