برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
نخواستن پیروزی جز به داد، درقاموس و باورِ پهلوانی یلانِ شاهنامه بخش 8 - سیاوش
***
سیاوش، هنگام رفتن به درون آتش ِ فتنه ی هوا و هوس سودابه، از دادگر، بر بنیاد و باور به پاکی و بیگناهی خود، رهایی از آتش را به داد خواستار ست نه به بیداد:
سیاوش بیامد به پیش پدر/یکی خود زرین نهاده به سر-
هشیوار و با جامهای سپید/لبی پر ز خنده دلی پرامید-
یکی تازیی بر نشسته سیاه/همی خاک نعلش برآمد به ماه-
پراگنده کافور بر خویشتن/چنان چون بود رسم و ساز کفن-
بدانگه که شد پیش کاووس باز/فرود آمد از باره بردش نماز-
رخ شاه کاووس پر شرم دید/سخن گفتنش با پسر نرم دید-
سیاوش بدو گفت انده مدار/کزین سان بود گردش روزگار-
سر پر ز شرم و بهایی مراست/اگر بی گناهم رهایی مراست -
ور ایدون که زین کار هستم گناه/جهان آفرینم ندارد نگاه -
به نیروی یزدان نیکی دهش/کزین کوه آتش نیابم تپش-
بهادر امیرعضدی