برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
بهرام گور و اژدها:
سه دیگر چو بفروخت خورشید تاج/زمین زرد شد کوه و دریا چو عاج-
به نخچیر شد شهریار دلیر/یکی اژدها دید چون نره شیر-
به بالای او موی زیر سرش/دو پستان بسان زنان از برش-
کمان را به زه کرد و تیر خدنگ/بزد بر بر اژدها بیدرنگ-
دگر تیز زد بر میان سرش/فروریخت چون آب خون از برش-
فرود آمد و خنجری برکشید/سراسر بر اژدها بردرید-
یکی مرد برنا فروبرده بود/به خون و به زهر اندر افسرده بود-
بران مرد بسیار بگریست زار/وزان زهر شد چشم بهرام تار-
وزانجا بیامد به پرده سرای/می آورد و خوبان بربط سرای -