برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

داد، دلمشغولی و انگیزه ی آغازین ِ شاهان در شاهنامه فردوسی – (بخش ۶)

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی

***

داد، دلمشغولی و انگیزه ی آغازین ِ شاهان در شاهنامه فردوسی – (بخش ۶)

***

داد، از ارکان ِ عهد و پیمان شاه با مردم بوده ست و همیشه، داد دلمشغولی و انگیزه ی آغازین ِ شاهان بوده و نیکنامی یا بد نامی شاهان نیز با میزان داد یا بیدادشان رقم می خورده ست.

***

بهرام ِ بهرام*، 

پسر بود او را یکی شادکام / که بهرام بهرامیان داشت نام -

چو بنشست بهرام بر تخت داد / برسم کیان تاج بر سر نهاد -

 نخست آفرین کرد بر کردگار / فروزندهٔ گردش روزگار -

 خداوند کیوان و گردان سپهر / ز بنده نخواهد بجز داد و مهر -


 بهرام ِ بهرام:

چو خشنود داری جهان را به داد / توانگر بمانی و از داد شاد -

 همه ایمنی باید و راستی / نباید به داد اندرون کاستی –


بهرام گور:

 بدانید کز داد جز نیکویی / نیاید نکوبد در بدخویی -

 که گیتی فراوان نماند به کس / بی‌آزاری و داد جویید و بس -

 که از زیردستان جز از رسم و داد / نرانید و از بد نگیرید یاد -

جهان یکسر آباد دارم به داد / شما یکسر آباد باشید و شاد -


پیروز ِ یزدگرد ِ بهرام گور،

 بیامد به تخت کیی برنشست / چنان چون بود شاه یزدان‌پرست -

 همی‌بود یک سال با داد و پند / خردمند وز هر بدی بی‌گزند -


پیروز ِ یزدگرد ِ بهرام گور:

 ستون خرد داد و بخشایش ست / در بخشش او را چو آرایش ست -

......................................................................................

پ ن:

بهرام ِ بهرام، پسر بهرام ِ شاپور: 

یکی پور بودش دلارام بود / ورا نام بهرام بهرام بود – 

بهرام بهرام، 19 سال شاه بود: 

چو شد پادشاهیش بر سال بیست / یکی کم برو زندگانی گریست – ص

پدر ِ بهرام ِ بهرامیان: 

پسر بود او را یکی شادکام/که بهرام بهرامیان داشت نام -   

بهادر امیرعضدی


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد