برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
ترفند های جنگی در شاهنامه فردوسی - بخش ۱۰ - ترفند شبیخون در شاهنامه – (بخش ۶) - شبیخون خسرو پرویز
***
شبیخون شگرد (تاکتیک) ِ جنگی توارنیان است. ایرانیان ترفند شبیخون را زشت میدانند و از سر ِ نامردی و زبونی.(( شبیخون نه کردار مردان بود ))
ایرانیان نبرد رخ به رخ و چشم در چشم حریف را مردانه تر می دانند و دوست تر می دارند.
***
شبیخون خسرو پرویز به بهرام چوبینه:
وزان روی شد شهریار جوان / چو بگذشت شاد از پل نهروان -
همه مهتران را زلشکر بخواند / سزاوار بر تخت شاهی نشاند -
بخواهم گشادن یکی راز خویش / نهان دارم از لشکر آواز خویش -
من امشب سگالیدهام تاختن / سپه را به جنگ اندر انداختن -
که بهرام را دیدهام در سخن / سواری ست اسپ افگن و کار کن -
همی کودکی بیخرد داندم / به گرز و به شمشیر ترساندم -
نداند که من شب شبیخون کنم / به رزم اندرون بیم بیرون کنم -
اگر یار باشید با من به جنگ / چو شب تیره گردد نسازم درنگ -
چو شوید به عنبر، شب تیره، روی / بیفشاند این گیسوی مشکبوی -
شما بر نشینید با ساز جنگ / همه گرز و خنجر گرفته به چنگ -
بران برنهادند یکسر سپاه/ که یک تن نگردد ز فرمان شاه -
چو خسرو بیامد به پرده سرای / ز بیگانه مردم، بپردخت جای -
بیاورد گستهم و بندوی را / جهاندیده و گرد، گردوی را -
همه کارزار شبیخون بگفت / که با او مگر یار باشند و جفت -
بدو گفت گستهم کای شهریار / چرایی چنین ایمن از روزگار -
تو با لشکر اکنون شبیخون کنی / ز دلها مگر مهر بیرون کنی -
سپاه تو با لشکر دشمنند / ابا او همه یک دل و یک تنند -