برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
ترفند های جنگی در شاهنامه فردوسی - بخش ۴ - رستم ِ دستان، نه چندان بیگانه با ترفند و فریب
***
کیخسرو از رستم رهانیدن بیژن از چاه را میخواهد:
برستم چنین گفت پس شهریار / که ای نیک پیوند و به روزگار -
کنون چارهٔ کار بیژن بجوی / که او را ز توران بد آمد بروی -
چو رستم ز کیخسرو ایدون شنید / زمین را ببوسید و دم درکشید -
برو آفرین کرد کای نیک نام / چو خورشید هر جای گسترده کام -
منم گوش داده بفرمان تو / نگردم بهرسان ز پیمان تو -
برآرم ببخت تو این کار کرد / سپهبد نخواهم نه مردان مرد -
کلید چنین بند، باشد فریب / نه هنگام گرزست و روز نهیب -
چو رستم چنین گفت گودرز و گیو / فریبرز و فرهاد و شاپور نیو -
بزرگان لشکر برو آفرین / همی خواندند از جهان آفرین -
بمی دست بردند با شهریار / گشاده بشادی در نوبهار -