برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
خاکساری و فروتنی، خوی و منش ِ پهلوانان و شاهان ِ شاهنامه فردوسی ست – ( بخش ۴)
***
در شاهنامه، خاکساری و فروتنی، افتادگی و متانت، خوی و منش و رسمی نا نوشته، راستین و روا و روان ست بین پهلوانان و شاهان، که در قامت خاکبوسی، آستان بوسی، کتف و یال و دست و بازو بوسی و ... رخ می نمایاند.
***
فریبرز ِ کاووس و طوس ِ نوذر، رویاروی کیخسرو:
جهانی فرو ماند اندر شگفت / که کیخسرو آن فر و بالا گرفت -
فریبرز پیش آمدش با گروه / از ایران سپاهی بکردار کوه -
چو دیدش فرود آمد از تخت زر / ببوسید روی برادر پدر* -
نشاندش بر تخت زر شهریار / که بود از در یاره و گوشوار -
همان طوس با کاویانی درفش / همی رفت با کوس و زرینه کفش -
بیاورد و پیش جهاندار برد / زمین را ببوسید و او را سپرد -
.............................................................................
پ ن: برادر پدر، عمو، فریبرز برادر سیاوش و عموی کیخسرو
*
رستم و زال زر، رویاروی کیخسرو:
چو خسرو گو پیلتن را بدید/ رشکش ز مژگان به رخ بر چکید-
فرود آمد از تخت و کرد آفرین/ تهمتن ببوسید روی زمین -
به رستم چنین گفت کای پهلوان / همیشه بدی شاد و روشنروان -
به گیتی خردمند و خامش تویی/ که پروردگار سیاوش تویی -
سر زال زان پس به بر در گرفت / ز بهر پدر دست بر سر گرفت-
گوان را به تخت مهی برنشاند / بریشان همی نام یزدان بخواند -
بهادر امیرعضدی