برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
خاکساری و فروتنی، خوی و منش ِ پهلوانان و شاهان ِ شاهنامه فردوسی ست – ( بخش ۵) - سام نریمان، رستم.
***
در شاهنامه، خاکساری و فروتنی، افتادگی و متانت، خوی و منش و رسمی نا نوشته، راستین و روا و روان ست بین پهلوانان و شاهان، که در قامت خاکبوسی، آستان بوسی، کتف و یال و دست و بازو بوسی و ... رخ می نمایاند.
***
سام نریمان رویاروی نوذر :
چو نوذر بر سام نیرم رسید / یکی نو جهان پهلوان را بدید -
فرود آمد از باره سام سوار / گرفتند مر یکدیگر را کنار -
ز شاه و ز گردان بپرسید سام / ازیشان بدو داد نوذر پیام -
چو بشنید پیغام شاه بزرگ / زمین را ببوسید سام سترگ -
دوان سوی درگاه بنهاد روی / چنان کش بفرمود دیهیم جوی -
چو آمد به نزدیکی شهریار / سپهبد پذیره شدش از کنار -
درفش منوچهر چون دید سام / پیاده شد از باره بگذارد گام -
منوچهر فرمود تا برنشست / مر آن پاکدل گرد خسروپرست –
*
تهمتن رویاروی کیخسرو:
چو شد روی گیتی ز خورشید زرد / بخم اندر آمد شب لاژورد -
تهمتن بیامد بنزدیک شاه / ببوسید خاک از در پیشگاه -
چنین گفت مر شاه را پیلتن / که بادا سرت برتر از انجمن -
بخواهشگری آمدم نزد شاه / همان از پی طوس و بهر سپاه -
بدو گفت خسرو که ای پهلوان / دلم پر ز تیمار شد زان جوان -
کنون پند تو داروی جان بود / وگر چه دل از درد پیچان بود -
بپوزش بیامد سپهدار طوس / بپیش سپهبد زمین داد بوس -
همی آفرین کرد بر شهریار / که نوشه بدی تا بود روزگار –
بهادر امیرعضدی