برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
خاکساری و فروتنی، خوی و منش ِ پهلوانان و شاهان ِ شاهنامه فردوسی ست – ( بخش ۶)
***
در شاهنامه، خاکساری و فروتنی، افتادگی و متانت، خوی و منش و رسمی نا نوشته، راستین و روا و روان ست بین پهلوانان و شاهان، که در قامت خاکبوسی، آستان بوسی، کتف و یال و دست و بازو بوسی و ... رخ می نمایاند.
***
تهمتن رویاروی کیخسرو:
تهمتن زمین را ببوسید و گفت / که با من عنان و رکیبست جفت -
سران را سر اندر شتاب آوریم / مبادا که آرام و خواب آوریم -
فریبرز را گفت برکش پگاه / سپاه اندرآور به پیش سپاه -
*
رستم رویاروی زال:
به رستم چنین گفت فرخنده زال / که برگیر کوپال و بفراز یال -
برو تازیان تا به البرز کوه / گزین کن یکی لشکر همگروه -
تهمتن زمین را به مژگان برفت / کمر برمیان بست و چون باد تفت -
*
پیران ویسه رویاروی افراسیاب:
بکاخ اندر آمد پرستارفش / بر شاه با دست کرده بکش -
بیامد دمان تا بنزدیک تخت / بر افراسیاب آفرین کرد سخت -
چو بشنید پیران خسرو پرست / زمین را ببوسید و بر پای جست -
که جاوید بادا ترا بخت و جای / مبادا ز تخت تو پردخته جای -
ز شاهان گیتی ستایش تراست / ز خورشید برتر نمایش تراست -
مرا هرچ باید ببخت تو هست / ز مردان وز گنج و نیروی دست -
بهادر امیرعضدی