و.ک(148,2)
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
ردّ ِ پای کلیله از رای، شاه هندی تا رودکی، شاعر سمرقندی در شاهنامه ی فردوسی – بخش ۲
***
نوشین روان به پاس تدوین کلیله، کلید گنج شاهی را به برزویه می سپارد. برزویه تنها یک دست رخت شاه را از گنج شاهی بر می گزیند و بس:
تو اکنون ز گنجور بستان کلید/ز چیزی که باید بباید گزید-
بیامد خرد یافته سوی گنج/به گنجور بسیار ننمود رنج-
درم بود و گوهر چپ و دست راست/جز از جامهٔ شاه چیزی نخواست-
گرانمایه دستی بپوشید و رفت/بر گاه کسری خرامید تفت-
برزویه از نوشیروان میخواهد که بزرگمهر، نام او را بر دفتر کلیله بنگارد:
یکی آرزو خواهم از شهریار / که ماند ز من در جهان یادگار -
چو بنویسد این نامه بوزرجمهر / گشاید برین رنج برزوی چهر -
نخستین در از من کند یادگار / به فرمان پیروزگر شهریار –
بدان تا پس از مرگ من در جهان / ز داننده رنجم نگردد نهان -
تاریخچه ی کلیله از نت برداری برزویه از کلیله ی رای هند تا ترجمان شدنش به پهلوی و تازی و پارسی و دری و در فرجام، رسیدن ِ کار کلیله به رودکی:
به بوزرجمهر آن زمان شاه گفت / که این آرزو را نشاید نهفت -
نویسنده از کلک چون خامه کرد/ز بر زوی یک در سرنامه کرد-
نبشت او بران نامهٔ خسروی/نبود آن زمان خط جز پهلوی-
همیبود با ارج در گنج شاه/بدو ناسزا کس نکردی نگاه-
چنین تا بتازی سخن راندند/ورا پهلوانی همیخواندند-
چو مامون روشن روان تازه کرد/خور روز بر دیگر اندازه کرد-
کلیله به تازی شد از پهلوی / بدین سان که اکنون همیبشنوی -
بتازی همیبود تا گاه نصر/بدانگه که شد در جهان شاه نصر-
گرانمایه بوالفضل دستور اوی/که اندر سخن بود گنجور اوی-
بفرمود تا پارسی و دری/نبشتند و کوتاه شد داوری-
همیخواست تا آشکار و نهان / ازو یادگاری بود در جهان -
گزارنده را پیش بنشاندند / همه نامه بر رودکی خواندند -
رودکی، متن آشفته و پریشان کلیله ی را سامان می دهد و شیرازه می بندد:
بپیوست گویا پراگنده را / بسفت اینچنین در آگنده را -
بدان کو سخن راند آرایشست / چو ابله بود جای بخشایشست -
حدیث پراگنده بپراگند / چو پیوسته شد جان و مغزآگند -
آفرین حکیم بزرگوار طوس، بر رودکی:
جهاندار تا جاودان زنده باد / زمان و زمین پیش او بنده باد -
بهادر امیرعضدی