برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

سر ِ سنگ ِ ناجوانمردی، به سنگ می خورد – بخش ۱

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی

***

سر ِ سنگ ِ ناجوانمردی، به سنگ می خورد – بخش ۱

***

در شاهنامه، دو بار سر ِ سنگ ِ ناجوانمردی، به سنگ می خورد. 

***

در شاهنامه، دو بار سنگ، ابزار نابخردی و نابکاری ِ نامرد می شود و هر دو بار، ناکام و وامانده، به مراد نمی رسد و به خاک ِ خواری و خفت در می غلتد.

***

سنگ، نخستین بار، "آلت ِ دست ِ" ناجوانمردی "نابرادران" در محو فریدون می شود.

***

برادران ِ فریدون، بر او رشک می ورزند و به کار محو او بر می آیند:

چو آن رفتن ایزدی کار اوی / بدیدند و آن بخت بیدار اوی – 

برادرش هر دو برو خاستند / تبه کردنش را بیاراستند – 

به پایان کُه، شاه خفته به ناز / شده یک زمان از شب دیریاز – 

یکی سنگ بود از بر برز کوه / برادرش هر دو نهان از گروه – 

دویدند بر کوه کندند سنگ / بدان تا بکوبد سرش بی درنگ – 

وزان کوه غلتان فرو گذاشتند / مران خفته را کشته پنداشتند – 

به فرمان یزدان سر خفته مرد / خروشیدن سنگ بیدار کرد – 

به افسون همان سنگ بر جای خویش / ببست و نجنبید آن سنگ بیش -

............................

برادران فریدون: 

برادر دو بودش دو فرخ همال / از و هر دو آزاده مهتر به سال - 

یکی بود از ایشان "کیانوش" نام / دگر نام "برمایه" ی شادکام – 

بهادر امیرعضدی


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد