و.ک(126)
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
صدایِ ابزار و ادوات جنگی در شاهنامه
***
در شاهنامه، صدایِ ابزار و ادوات جنگی هم با نبوغ حکیم طوس به گوش ما می رسد.
***
دقت ِ حکیم طوس تا بدانجاست که حتی از به رخ کشیدن (به گوش رساندن) ِ صدای ابزار و ادوات جنگی هم ابایی ندارد و با نبوغی وسواس گونه، به جزء یی ترین موارد هم می پردازد.
***
(چکاچاک) ِ گرز و شمشیر و تبر، (جَرّ) ِ کمان و (نفیر) ِ تیر و تیغ و نیزه:
بران ترگ زرین و زرین سپر/غمی شد سر از (چاک چاک) تبر-
بیامد ز قلب سپاه اردشیر/(چکاچاک) برخاست و باران تیر-
(چکاچاک) برخاست از هر دو روی/ز خون شد همه رزمگه جوی جوی-
ز گرزش هوا شد پر از (چاک چاک)/نیرزید جانم به یک مشت خاک-
دهاده برآمد ز هر پهلوی/(چکاچاک) برخاست از هر سوی-
برآمد (چکاچاک) زخم تبر/خروش سواران پرخاشخر-
برآمد (چکاچاک) و بانگ سران/چو پولاد را پتک آهنگران-
همی گرز بارید همچون تگرگ/همی (چاک چاک) آمد از خود و ترگ-
ازان (چاک چاک) عمود گران/سرانشان چو سندان آهنگران-
ز بس نعره و (چاک چاک) تبر/ندانست کس پای گیتی ز سر-
ز بس (چاک چاک) تبرزین و خود/روانها همی داد تن را درود-
*
(جر) برای کشش وتر کمان:
ز (چاک) تبرزین و (جر) کمان/زمین گشت جنبانتر از آسمان-
*
ز (چاک) سلیح و ز آوای پیل/تو گفتی بیاگند گیتی به نیل-
*
سرش تنگ بگرفت و یک بوسه چاک/بداد و نبود آگه از شرم و باک -
*
و (نفیر) برای تیر و تیغ و نیزه:
ز شهر کجاران برآمد (نفیر)/برفتند با نیزه و تیغ و تیر-
ز هر سو برانگیخت بانگ و (نفیر)/برو انجمن گشت برنا و پیر-
*
وزان زخم آن گرزهای گران/چنان پتک پولاد آهنگران-
به گوش اندر آید ترنگا ترنگ/هوا پر شده نعرهٔ بور و خنگ-
*
(چرنگیدن) گرزهٔ گاوچهر/تو گفتی همی سنگ بارد سپهر-
ز آواز اسپان و بانگ سران/(چرنگیدن) گرزهای گران-
سر بی تنان و تن بی سران/( چرنگیدن) گرزهای گران-
*
کیخسرو:
شما تیغها در نیام آورید/می سرخ و سیمینه جام آورید-