برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

صدایِ ابزار و ادوات جنگی در شاهنامه

و.ک(126)

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی

***

صدایِ ابزار و ادوات جنگی در شاهنامه

***

در شاهنامه، صدایِ ابزار و ادوات جنگی هم با نبوغ حکیم طوس به گوش ما می رسد.

*** 

دقت ِ حکیم طوس تا بدانجاست که حتی از به رخ کشیدن (به گوش رساندن) ِ صدای ابزار و ادوات جنگی هم ابایی ندارد و با نبوغی وسواس گونه، به جزء یی ترین موارد هم می پردازد.

***

(چکاچاک) ِ گرز و شمشیر و تبر، (جَرّ) ِ کمان و (نفیر) ِ تیر و تیغ و نیزه:

بران ترگ زرین و زرین سپر/غمی شد سر از (چاک چاک) تبر-

بیامد ز قلب سپاه اردشیر/(چکاچاک) برخاست و باران تیر- 

(چکاچاک) برخاست از هر دو روی/ز خون شد همه رزمگه جوی جوی-

ز گرزش هوا شد پر از (چاک چاک)/نیرزید جانم به یک مشت خاک-

دهاده برآمد ز هر پهلوی/(چکاچاک) برخاست از هر سوی-

برآمد (چکاچاک) زخم تبر/خروش سواران پرخاشخر-

برآمد (چکاچاک) و بانگ سران/چو پولاد را پتک آهنگران-

همی گرز بارید همچون تگرگ/همی (چاک چاک) آمد از خود و ترگ-

ازان (چاک چاک) عمود گران/سرانشان چو سندان آهنگران-

ز بس نعره و (چاک چاک) تبر/ندانست کس پای گیتی ز سر-

ز بس (چاک چاک) تبرزین و خود/روانها همی داد تن را درود-

*

(جر) برای کشش وتر کمان:

ز (چاک) تبرزین و (جر) کمان/زمین گشت جنبان‌تر از آسمان-

*

ز (چاک) سلیح و ز آوای پیل/تو گفتی بیاگند گیتی به نیل-

*

سرش تنگ بگرفت و یک بوسه چاک/بداد و نبود آگه از شرم و باک -

*

 و (نفیر) برای تیر و تیغ و نیزه:

ز شهر کجاران برآمد (نفیر)/برفتند با نیزه و تیغ و تیر-

ز هر سو برانگیخت بانگ و (نفیر)/برو انجمن گشت برنا و پیر-

*

وزان زخم آن گرزهای گران/چنان پتک پولاد آهنگران-
به گوش اندر آید ترنگا ترنگ/هوا پر شده نعرهٔ بور و خنگ-

*

(چرنگیدن) گرزهٔ گاوچهر/تو گفتی همی سنگ بارد سپهر-

ز آواز اسپان و بانگ سران/(چرنگیدن) گرزهای گران-
 سر بی تنان و تن بی سران/( چرنگیدن) گرزهای گران-

*

کیخسرو:
شما تیغها در نیام آورید/می سرخ و سیمینه جام آورید-

 بجای (چرنگ) کمان نای و چنگ/بسازید با باده و بوی و رنگ-
*
 به ابر اندر آمد دم کرنای/(جرنگیدن) گرز و هندی درای-
*
 خروش آمد و ناله کرنای/هم از پشت پیلان (جرنگ) درای-


بهادر امیرعضدی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد