برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

(۸۰) - اصطلاح ِ " با حلوا حلوا گفتن، دهن شیرین نمی شه" در شاهنامه ی فردوسی

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی 

***

ردِّ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه، در شاهنامه 

***

(۸۰) -  اصطلاح ِ " با حلوا حلوا گفتن، دهن شیرین نمی شه" در شاهنامه ی فردوسی

*** 

کسی گوید آتش، زبانش نسوخت / به چاره بَد از تن بباید سِپوخت* -

..........................................................................................

پ ن:

 * سپوخت، سپوختن، سفتن، سوراخ کردن، بر طرف کردن، زدودن، درنگ کردن به تاخیر انداختن، رفع کردن، درمان کردن. که اینجا مراد زدودن ست.  

در جایی دیگر از شاهنامه: 

همان زخم گاهش فرو دوختند/به دارو همه درد بسپوختند (درمان کردند).

بهادر امیرعضدی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد