خاکساری و فروتنی، خوی و منش ِ پهلوانان و شاهان ِ شاهنامه فردوسی ست – ( بخش ۱۴) - تخت بوسی
***
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
در شاهنامه، خاکساری و فروتنی، افتادگی و متانت، خوی و منش و رسمی نا نوشته، راستین و روا و روان ست بین پهلوانان و شاهان، که در قامت خاکبوسی، آستان بوسی، کتف و یال و دست و بازو بوسی و ... رخ می نمایاند.
***
تخت بوسی سام ِ نریمان رویاروی منوچهر شاه:
بیامد سپهدار سام سترگ/به نزد منوچهر شاه بزرگ-
چنین گفت با سام شاه جهان/کز ایدر برو با گزیده مهان-
به هندوستان آتش اندر فروز/همه کاخ مهراب و کابل بسوز-
چنین داد پاسخ که ایدون کنم/که کین از دل شاه بیرون کنم-
ببوسید تخت و بمالید روی/بران نامور مهر انگشت اوی-
تخت بوسیدن سیاوش در بارگاه کیکاووس:
سیاووش را گفت بخشیدمش/ازان پس که خون ریختن دیدمش-
سیاوش ببوسید تخت پدر/وزان تخت برخاست و آمد بدر-
شبستان همه پیش سودابه باز/دویدند و بردند او را نماز-
بهادر امیرعضدی