بر گزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
درفش در شاهنامه - 14 - درفش افراسیاب
***
اظهار نظر پروفسور آرتور کریستن سن (Arthur Christensen ) زبان شناس، مورخ و شرق شناس دانمارکی در مورد درفش و پرچم :
« آنگاه که مردمانی دارای " بیرق "، ارتش و پادشاه و نماینده می شوند، می توان گفت که آن زمان نقطه آغاز تمدن آن کشور است ».
***
درفش افراسیاب:
درفشش سیاه هست و خفتان سیاه/ز آهنش ساعد ز آهن کلاه-
و
ز گرد اندر آمد درفش سیاه/سپهدار ترکان به پیش سپاه-
و
دل شاه ترکان پر از خشم و جوش/ز تندی نبودش بگفتار گوش-
برانگیخت اسب از میان سپاه/بیامد دمان با درفش سیاه-
و
ز تیر آسمان شد چو پر عقاب/نگه کرد خیره سر افراسیاب-
بدید آن درفشان درفش بنفش/نهان کرد بر قلبگه بر درفش-
سپه چون نگه کرد در قلبگاه/ندیدند جایی درفش سیاه-
درفش سیاه افراسیاب:
چو افراسیاب آن درفش بنفش/نگه کرد بر جایگاه درفش-
بدانست کان پیلتن رستمست/سرافراز وز تخمهٔ نیرمست-
برآشفت برسان جنگی پلنگ/بیفشارد ران پیش او شد به جنگ-
چو رستم درفش سیه را بدید/به کردار شیر ژیان بردمید-
بهادر امیرعضدی