و.ک(110,4)
بر گزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
جایزه بگیران ِ شاهنامه فردوسی – بخش 04 – بیژن ِ گیو
***
کیخسرو، همواره قدر و ارج و قُرب پهلوانان وفادارش را به نیکی و با سپاسمندی، می داند و پایمردی و همت در کنشگری ِ آنان را با هدیه و نثار پاسخ می دهد.
***
کیخسرو برای سر پلاشان، جایزه میگذارد:
بیاورد صد جامه دیبای روم/همه پیکر از گوهر و زر بوم-
هم از خز و منسوج و هم پرنیان/یکی جام پر گوهر اندر میان-
نهادند پیش سرافراز شاه/چنین گفت شاه جهان با سپاه-
که اینت بهای سر بیبها/پلاشان دژخیم نر اژدها-
کجا پهلوان خواند افراسیاب/به بیداری او شود سیر خواب-
سر و تیغ و اسپش بیارد چو گرد/به لشکر گه ما بروز نبرد-
سبک بیژن گیو بر پای جست/میان کشتن اژدها را ببست-
همه جامه برداشت وان جام زر/به جام اندرون نیز چندی گهر-
بسی آفرین کرد بر شهریار/که خرم بدی تا بود روزگار-
وزانجا بیامد به جای نشست/گرفته چنان جام گوهر به دست-
به گنجور فرمود پس شهریار/که آرد دو صد جامهٔ زرنگار-
صد از خز و دیبا و صد پرنیان/دو گلرخ به زنار بسته میان-
چنین گفت کین هدیه آن را دهم/وزان پس بدو نیز دیگر دهم-
بهادر امیرعضدی