و.ک(110,6)
بر گزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
جایزه بگیران ِ شاهنامه فردوسی – بخش 06 – بیژن ِ گیو
***
کیخسرو، همواره قدر و ارج و قُرب پهلوانان وفادارش را به نیکی و با سپاسمندی، می داند و پایمردی و همت در کنشگری ِ آنان را با هدیه و نثار پاسخ می دهد.
***
کیخسرو برای ربایش و آوردن اسپنوی، پرستار تژاو، جایزه میگذارد:
بفرمود تا با کمر ده غلام/ده اسپ گزیده به زرین ستام-
ز پوشیده رویان ده آراسته/بیاورد موبد چنین خواسته-
چنین گفت بیدار شاه رمه/که اسپان و این خوبرویان همه-
کسی را که چون سر بپیچد تژاو/سزد گر ندارد دل شیر گاو-
پرستندهای دارد او روز جنگ/کز آواز او رام گردد پلنگ-
به رخ چون بهار و به بالا چو سرو/میانش چو غرو و به رفتن چو تذرو-
یکی ماهرویست نام اسپنوی/سمن پیکر و دلبر و مشک بوی-
نباید زدن چون بیابدش تیغ/که از تیغ باشد چنان رخ دریغ-
به خم کمر ار گرفته کمر/بدان سان بیارد مر او را به بر-
بزد دست بیژن بدان هم به بر/بیامد بر شاه پیروزگر-
به شاه جهان بر ستایش گرفت/جهانآفرین را نیایش گرفت-
بهادر امیرعضدی