برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

(93) - اصطلاح ِ "مرد نیستم اگر ...." در شاهنامه ی فردوسی

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
 (93) -  اصطلاح ِ "مرد نیستم اگر ...." در شاهنامه ی فردوسی
***
ردِّ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه، در شاهنامه
***
اصطلاح "مرد نیستم اگر ....".
***
فرود به تخوار، در مواجهه با ریونیز:

بدو گر کند باد کلکم گذار/اگر زنده ماند "به مَردَم مدار"-
به تیر اسپ، بیجان کنم گر سوار/چه گویی تو ای کار دیده تخوار-
چو از دور نزدیک شد ریونیز/بزه برکشید آن خمانیده شیز-
ز بالا خدنگی بزد بر برش/که بر دوخت با ترگ رومی سرش-
بیفتاد و برگشت زو اسپ تیز/بخاک اندر آمد سر ریونیز-


اسفندیار به ارجاسب می گوید، کسی گفته ست، اسفندیار سر آن دارد که به کین خواهی سی و شش برادر و پدر بزرگش لهراسب، بر رویین دژ بتازد و کین خود را از ارجاسب بستاند.
یکی گفت کاسفندیار از پدر/پرآزار گشت و بپیچید سر-
دگر گفت کو از دژ گنبدان/سپه برد و شد بر ره هفتخوان-
که رزم آزماید به توران زمین/بخواهد به "مردی" ز ارجاسپ کین-

ارجاسب در پاسخ به اسفندیار، (مرد نیستم اگر "مرغان هوا" بتوانند به رویین دژ رخنه و رسوخ کند):
بخندید ارجاسپ گفت این سخن/نگوید جهاندیده مرد کهن-
اگر کرکس آید سوی هفتخوان/مرا اهرمن خوان و مَردَم مخوان-

بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد