برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
پند های شاهنامه فردوسی - بخش (66) - پند فردوسی، در رثای مرگ فرود
***
گزیده پندهایی در لا به لای گفتار ها و متن شاهنامه، که حکیم بزرگوار طوس، بیشتر در آغاز و فرجام داستان هایش و گاه از زبان ِ دل ِ شخصیت های شاهنامه اش، لب به سخن می گشاید.
***
پند فردوسی، در رثای مرگ فرود:
ببازیگری ماند این چرخ مست/که بازی برآرد به هفتاد دست-
زمانی بخنجر زمانی بتیغ/زمانی بباد و زمانی بمیغ-
زمانی بدست یکی ناسزا/زمانی خود از درد و سختی رها-
زمانی دهد تخت و گنج و کلاه/زمانی غم و رنج و خواری و چاه-
همی خورد باید کسی را که هست/منم تنگدل تا شدم تنگدست-
اگر خود نزادی خردمند مرد/ندیدی ز گیتی چنین گرم و سرد-
بباید به کوری و ناکام زیست/برین زندگانی بباید گریست-
سرانجام خاکست بالین اوی/دریغ آن دل و رای و آیین اوی-
بهادر امیرعضدی