و.ک(106)
بر گزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
رستم در نامه یه کیخسرو:
رسیدم بفرمان میان دو کوه/سپاه دو کشور شده همگروه-
همانا که شمشیرزن صد هزار/ز دشمن فزون بود در کارزار-
کشانی و شگنی و چینی و هند/سپاهی ز چین تا بدریای سند-
ز کشمیر تا دامن رود شهد/سراپرده و پیل دیدیم و مهد-
نترسیدم از دولت شهریار/کزین رزمگاه اندر آید نهار-
و
پس آگاهی آمد بافراسیاب/که آتش برآمد ز دریای آب-
از ایران یکی لشکر آمد بجنگ/که شد چرخ گردنده را راه تنگ-
چهل روز یکسان همی جنگ بود/شب و روز گیتی بیک رنگ بود-
بهادر امیرعضدی