بر گزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
شخصیت های شاهنامه، همدیگر را چگونه می بینند؟ - بخش 13 - رستم از دید پولادوند
***
رستم از دید پولادوند:
مرا نیست پایاب با جنگ اوی/نیارم ببد کردن آهنگ اوی-
تن و جان من پیش رای تو باد/همیشه خرد رهنمای تو باد-
من او را بر اندیشه دارم بجنگ/بگردش بگردم بسان پلنگ-
تو لشکر برآغال بر لشکرش/بانبوه تا خیره گردد سرش-
مگر چاره سازم و گر نی بدست/بر و یال او را نشاید شکست-
ازو شاد شد جان افراسیاب/می روشن آورد و چنگ و رباب-
رستم از دید شنگل:
چنین گفت شنگل که این مرد نیست/کس او را بگیتی هم آورد نیست-
یکی ژنده پیلست بر پشت کوه/مگر رزم سازند یکسر گروه-
بتنها کسی رزم با اژدها/نجوید چو جوید نیابد رها-