برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

شخصیت های شاهنامه، همدیگر را چگونه می بینند؟ - بخش 14 - رستم از دید افراسیاب

بر گزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
شخصیت های شاهنامه، همدیگر را چگونه می بینند؟ - بخش 14 - رستم از دید افراسیاب
***
نوجوانی رستم از دید افراسیاب:

گر آنست رستم که من دیده‌ام/بسی از نبردش بپیچیده‌ام-
بپیچید وزان پس به آواز گفت/که با او که داریم در جنگ جفت-
یکی کودکی بود برسان نی/که من لشکر آورده بودم بری-
بیامد تن من ز زین برگرفت/فرو ماند زان لشکر اندر شگفت-

رستم از دید افراسیاب:

فرستاد و فرزند را پیش خواند/بسی راز بایسته با او براند-
 بشیده چنین گفت کای پر خرد/سپاه تو تیمار تو کی خورد-

هراسانم از رستم تیز چنگ/تن آسان که باشد بکام نهنگ-
بمردم نماند بروز نبرد/نپیچد ز بیم و ننالد ز درد-

تو گفتی که از روی وز آهنست/نه مردم نژادست کهرمنست-
سلیحست چندان برو روز کین/که سیر آمد از بار پشت زمین-
زره دارد و جوشن و خود و گبر/بغرد بکردار غرنده ابر-
نه برتابد آهنگ او ژنده پیل/نه کشتی سلیحش بدریای نیل-
یکی کوه زیرش بکردار باد/تو گویی که از باد دارد نژاد-
تگ آهوان دارد و هول شیر/بناورد با شیر گردد دلیر-

ز نیزه نترسد نه از تیغ تیز/برآرد ز دشمن همی رستخیز-
سخن گوید ار زو کنی خواستار/بدریا چو کشتی بود روز کار-
مرا با دلاور بسی بود جنگ/یکی جوشنستش ز چرم پلنگ-
سلیحم نیامد برو کارگر/بسی آزمودم بگرز و تبر-

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد