برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
پند های شاهنامه فردوسی - بخش (83) - پند کیخسرو به گودرز
***
گزیده پندهایی در لا به لای گفتار ها و متن شاهنامه، که حکیم بزرگوار طوس، بیشتر در آغاز و فرجام داستان هایش و گاه از زبان ِ دل ِ شخصیت های شاهنامه اش، لب به سخن می گشاید.
***
پند کیخسرو به گودرز در نبرد با افراسیاب و مهرورزی به پیران:
بفرمود بستن کمرشان بجنگ/سوی رزم توران شدن بی درنگ-
سپهدار گودرز کشوادگان/همه پهلوانان و آزادگان-
نشستند بر زین بفرمان شاه/سپهدار گودرز پیش سپاه-
بگودرز فرمود پس شهریار/چو رفتی کمر بستهٔ کارزار-
نگر تا نیازی به بیداد دست/نگردانی ایوان آباد پست-
کسی کو بجنگت نبندد میان/چنان ساز کش از تو ناید زیان-
که نپسندد از ما بدی دادگر/سپنجست گیتی و ما برگذر-
چو لشکر سوی مرز توران بری/منه تیز دل را به آتش سری-
نگر تا نجوشی بکردار طوس/نبندی به هر کار، بر پیل کوس-
جهاندیدهای سوی پیران فرست/هشیوار وز یادگیران فرست-
بپند فراوانش بگشای گوش/برو چادر مهربانی بپوش-
بهر کار با هر کسی دادکن/ز یزدان نیکی دهش یاد کن-
بهادر امیرعضدی